چکیده:
در طول قرون متمادی اسلام به عنوان منبع الهام بخش هویتی در ایران نگریسته میشد و در کنار عناصر هویت ساز دیگر، تمدنی را بنا نهاد که در تمامی زمینهها مرجعیت جهانی یافت، اما در سدههای اخیر این تمدن رو به زوال نهاد. شکستهای نظامی سوال از انحطاط را مطرح ساخت و واکنشهایی را به سمت خود روانه داشت. پژوهش پیش رو که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، با این مساله آغاز شده که جامعه ایرانی چه الگوهایی را در مواجهه با مسئله انحطاط ارائه داده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که سه الگو در مواجهه با مساله انحطاط ارائه شد: الگوی اول (مشروطه)، با تصور تصرف در مدرنیته، در پی اخذ گونهای از مدرنیته بومی برآمد که به جهت عدم توجه به مبانی معرفت شناختی و همچنین فاصله میان ارزشهای اسلامی و غربی به شکست انجامید. الگوی دوم (پهلویسم) که در پی اخذ بلا قید تمدن غربی بود، علاوه بر ناکارآمدی به مشکل بزرگ تری به نام "مسخ هویت" انجامید. به همین جهت الگوی سوم با انقلاب اسلامی و در قالب گفتمان هویتی اسلام سیاسی شکل گرفت که به دنبال احیای هویت ایرانی اسلامی از طریق احیاء ارزشهای اسلامی و غیریت سازی با تمدن غرب بود. پژوهش پیش رو که به روش اسنادی و با رویکرد توصیفی-تفسیری انجام شده، در پی واکاوی الگوهایهای سه گانهی فوق به سوال از انحطاط با محوریت مسئله هویت در ایران معاصر میباشد.
During different centuries, Islam has always been the main inspiration source for identity which along with other identity principles created a civilization that gained global authority in different cases. This civilization, however, during recent centuries has faced deterioration. The question about degeneration has been proposed following military defeats and caused different reactions. This descriptive-analytical research is going to answer this question that how Iranian community reacted toward the issue of degeneration. The research findings reveal that three different answers have been given considering degeneration issue. With the presumption of capturing modernism, the first answer (constitutional movement) tried to create a local modernism. This answer did not gain any victory since it did not care about epistemological foundations as well as the huge gap between Islamic values and western ones. The second answer (Pahlavism), also, encountered a bigger problem as metamorphosis of identity since it tried to follow western civilization unconditionally. That is why the third answer (Islamic revolution), focusing on Islamic political discourse has flourished. Islamic republic tried to revive Islamic-Iranian identity by reviving Islamic values and ignoring western civilization.
خلاصه ماشینی:
8. 1 153 واکاوي الگوهاي هويتي عرضه شده در پاسخ به مسئله انحطاط در ايران معاصر )با تأکيد بر الگوي گفتمان هويتي انقلاب اسلامي ( احمد عزيزخاني ۱ چکيده در طول قرون متمادي، اســلام به عنوان منبع الهام بخش هويتي در ايران نگريسته ميشد و در کنار عناصر هويت ســاز ديگر، تمدني را بنا نهاد که در تمامي زمينه ها مرجعيت جهاني يافت ، اما در ســده هاي اخير اين تمدن رو به زوال نهاد.
پژوهش پيش رو، ضمن پرداختن به مســئله ي انحطاط، پاسخ هاي سه گانه فوق را در تاريخ معاصر ايران مورد واکاوي قرار داده و با محوريت پاسخ سوم (واکنش هويتي انقلاب اسلامي) به بررسي انديشه ي امام خميني در قالب گفتمان اسلام سياسي خواهد پرداخت .
تمامي آثاري که اشــاره رفت ، به گفتمانهاي سياسي و هويتي معاصر ايران از دوره قاجار تا انقلاب ســلامي و حتي پس از آن اشاره داشــته اند، اما از چند منظر با پژوهش پيش رو تفاوت 156 ماهوي دارند؛اول اينکه مفهومپردازيهاي انجام شــده ، در اين پژوهش که خود ناشــي از نگاه متمايز به جريانهاي گفتماني معاصر ايران از جمله جريان تصرفي/تعاملي مشروطه و يا انطباقي/ انفعالي پهلويســم است ، در هيچ يک از اين پژوهش ها وجود ندارد و دوم اينکه هيچ کدام از اين پژوهش ها واکنش انقلاب اســلامي را در قالب يک گفتمان هويتي با عنوان اســلام سياسي و با عناصر گفتماني ارائه نداده اند.