چکیده:
بناهای مذهبی در ادیان گوناگون یک هدف مشترک دارند: ایجاد فضایی معنوی برای نیایش. این کار در سایه پشتوانهها و اعتقادات مذهبی هر دین صورت میپذیرد و در اشکال منحصربهفردی بروز مییابد. هدف پژوهش حاضر مقایسه فضای کالبدی کلیسا و مسجد بر پایه مبانی انسانشناختی ادیان مسیحیت و اسلام است. مسئله اصلی در اینجا یافتن رابطهای معنادار میان جایگاه انسان در معارف دین مسیحیت و اسلام با فضای کالبدی کلیسا و مسجد است و اینکه چگونه میتوان از برقراری این ارتباط، در جهت آشکار ساختن عوامل و وجوه پنهان و موثر بر شکلگیری فضای کالبدی کلیسا و مسجد بهره برد؟ روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانهای و از میان متون مقدس و منابع دینی دو آیین جمعآوری شده است. همچنین فضای کالبدی کلیساهای «گوتیک» و مساجد «مکتب اصفهان» بهعنوان نمونههایی از شاخصترین مکاتب معماری دینی، پیکره مطالعاتی این پژوهش را میسازند. براساس یافتههای پژوهش، معماری کلیسا بر فاصله و عظمت پروردگار و سلطه او بر بنده خاطی و آلودهسرشت تاکید میورزد، درحالیکه معماری مسجد این عظمت را در وحدت میان معبود با عابد پاکسرشت جستوجو میکند.
Religious constructions have a common goal in various religions: creating a spiritual space for prayer. This work takes place in the shadow of religious beliefs and the support of each religion and it appears in unique forms. The purpose of this research is to compare the physical space of the church and the mosque based on the anthropological foundations of Christianity and Islam. The main issue here is to find a meaningful relationship between the position of human in the teachings of Christianity and Islam, and the physical space of the church and the mosque; and how this connection can be used to reveal the hidden and effective aspects and factors on the formation of the physical space of the church and the mosque. My research method is descriptive-analytical and using a library research method, I have collected the information from the sacred texts and religious sources of the two religions. In addition, the physical space of "Gothic" churches and the mosques of the "School of Isfahan", as examples of the most prominent schools of religious architecture, form the body of this research. Based on the findings of my research, the architecture of the church emphasizes the distance and greatness of the Lord and his dominion over the sinful and polluted servant, while the architecture of the mosque seeks this greatness in the unity between God and the pure worshiper.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش نيز درصدد کشف ارتباطي معنادار ميان جايگاه انسان در معارف دين مسيحيت و اسلام با فضاي کالبدي کليسا و مسجد است و بر مبناي همين هدف، سؤالات پژوهش بهصورت ذیل شکل گرفته است: ـ آيا ميتوان رابطهاي معنادار ميان جايگاه انسان در معارف دين مسيحيت و اسلام با فضاي کالبدي کليسا و مسجد برقرار نمود؟ ـ در صورت مثبت بودن پاسخ سؤال نخست، چگونه ميتوان از برقراري اين ارتباط در جهت آشکار ساختن عوامل و وجوهِ پنهان مؤثر بر شکلگيري فضاي کالبدي کليسا و مسجد بهره برد؟ بدينمنظور، مکتب «گوتيک» در معماري مسيحي و «مکتب اصفهان» در معماري اسلامي ايراني برگزيده شده است، اگرچه نظريات پژوهش قابل تعميم به سبکهاي ديگر، ازجمله «رومانسک» در معماري مسيحي و«شيوه رازي و آذري» در معماري اسلامي ايراني نيز هست، ولي انتخاب اين دو مکتب بر اين مبنا بوده که اينها مکاتبي هستند که مذهبيترين سبکهاي معماري مسيحي و اسلامي بهشمار ميروند که از امتزاج قوت يافتن باورهاي ديني و قدرت سياسي و اقتصادي حکومتها به وجود آمدهاند و به نوعي نقطه اوج اين امتزاج محسوب ميشوند.
براي نیل به اين منظور دو مکتب «گوتيک» و «اصفهان» بهعنوان شاخصترين سبکهاي معماري مسيحيت و اسلام که بيشترين تأثيرپذيري از انديشه مذهبي حاکم بر دوران خود را داشتهاند و از درهم تنيدن قوت اعتقاد ديني و قدرت سياسي و اقتصادي حکومتها به وجود آمدهاند، برگزيده شده است که ابتدا شرح مختصري از هريک ارائه ميشود: الف) سبک گوتيک در آخرين دوره مسيحيت قرون وسطا، زماني که حکمت اسکولاستيک به اوج خود رسيد، تجربيات مسيحي در قلمرو هنر نيز مراحل کمال خود را پيمود.