چکیده:
هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی مفهوم فاصله در شعر حافظ بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر است. این نظریه که در حوزۀ معناشناسی شناختی مطرح میشود، به دلیل توجه خاص به فرایندهای معنایی و پیچیدگیهای آن از منظر شناختی، میتواند در مطالعۀ غزلیات حافظ که همواره از نظر پیچیدگی مضامین، سرآمد شاعران پارسیزبان بوده، چهارچوب مناسبی را برای تحلیل فراهم سازد. بررسیها نشان داد که مفهوم فاصله در شعر حافظ در قالب فاصلۀ مکانی و فاصلۀ زمانی و فاصلۀ معرفتی، نمود مییابد. فاصلۀ معرفتی، بیش از انواع دیگر فاصله در دیوان حافظ به چشم میخورد؛ بدین صورت که شاعر از عناصر زمانی و مکانی و بهطورکلی ملموس و عینی بهره میبرد تا یک مفهوم انتزاعی ـ یعنی فاصله در شناخت، معرفت، درک، دیدگاه ـ را به مخاطب القا کند. گاهی شاعر با نفی شباهت ظاهری میان دو چیز یا دو کس، بر تفاوتهای باطنی و درواقع وجود فاصله میان آنها تأکید میورزد. این عمل حافظ را میتوان شکستن چهارچوبهای موجود و خلق چهارچوبهای جدید دانست که با هنر حافظ در ساختارشکنی ارتباط دارد. گاهی نیز شاعر با در نظر گرفتن دو پدیدۀ متقابل، بر نفی تفاوت ظاهری و یکی بودن آنان در عمل و درواقع نبود فاصله میان آن دو تأکید دارد. این دسته ابیات براساس رویکرد فضاهای ذهنی در قالب آمیختگی مفهومی به خوبی تحلیل میشود؛ زیرا شاعر از دو فضای ذهنی متقابل بهره میبرد و با ایجاد یک فضای آمیخته، فضای ذهنی جدیدی خلق میکند که هم عناصری از فضاهای درونداد دارد و هم عناصر جدیدی در آن ظاهر میشود که در فضاهای درونداد وجود نداشته و از تلفیق دو فضای متقابل حاصل شدهاست.
The aim of this article is to scrutiny the concept of distance in Hafez Poetry based on the theory of mental spaces of Fauconie and Turner. This theory, which was proposed in the field of cognitive semantics, due to special attention to semantic processes and its complexities from a cognitive point of view, can provide a suitable framework for analysis in the study of Hafez's sonnets, whom has always been the leader of Persian-language poets in terms of the complexity of their themes. Studies showed that the concept of distance in Hafez's poetry appears in the form of spatial distance, temporal distance and cognitive distance. cognitive distance is seen more than other types of distance in Hafez's poetry. In this way, the poet uses temporal and spatial elements and generally concrete and objective elements to convey an abstract concept, i.e. distance in knowledge, wisdom, understanding and perspective to the audience. Sometimes, by denying the apparent similarity between two things or people, the poet emphasizes the inner differences and actually the existence of a distance between them. This work of Hafez can be seen as breaking existing frameworks and creating new frameworks, which is related to Hafez's art of deconstruction. Sometimes, by considering two mutual phenomena, the poet emphasizes the negation of the apparent difference and their oneness in practice and the absence of distance between them. This group of verses can be well analyzed based on the approach of mental spaces in the form of conceptual fusion, because the poet uses two mutual mental spaces,and by creating a combined space of the two, creates a new space that contains elements of the input spaces and also new elements that did not exist in the input spaces and are the result of the combination of two mutual spaces. The space builders in Hafez's poems that convey the concept of distance fall into two general categories: the first category is linguistic units whose main function and role is space creation (elements of time and space, contrast, negation, etc.) The second is not limited to specific linguistic units, but rather literary techniques that the poet uses as a space creator (multiple meanings and opposition).
خلاصه ماشینی:
اين دسته ابيـات براساس رويکرد فضاهاي ذهنـي در قالـب آميختگـي مفهـومي بـه خـوبي تحليـل ميشود؛ زيرا شاعر از دو فضاي ذهني متقابل بهره ميبـرد و بـا ايجـاد يـک فضـاي آميخته ، فضاي ذهني جديدي خلق ميکند که هـم عناصـري از فضـاهاي درونـداد دارد و هم عناصر جديدي در آن ظاهر ميشود که در فضاهاي درونداد وجود نداشـته و از تلفيق دو فضاي متقابل حاصل شده است .
با بررسي ديوان حافظ ميتوان دريافت که بخش قابل توجهي از اشعار او، بيان فاصله است ، تاحديکه محتواي کلي برخي از غـزل هـا را بـه خود اختصاص ميدهد، اما در بسياري از موارد، مفهوم فاصله به صورت تک بيت يافت مـيشـود؛ بنابراين ميتوان ادعا کرد که شاعر از اين مفهوم همچون ابزاري براي بيـان نگـرش خـود بهـره ميگيرد.
يک فضاي ذهني مکاني، خانـۀ کعبه است و فضاي ذهني مکاني ديگر، ميخانه است که پير مريدان در آن قرار دارد؛ بنابراين ، در اين بيت از دو مکان متقابل براي بيان فاصلۀ معرفتي بهره گرفته شده است اما درعين حال شـاعر تلاش ميکند تا با استدلال ، روي آوردن مريدان به خانه خمار را توجيه کند.
٤. فاصلۀ معرفتي ميتوان ادعا کرد که اين نوع از فاصله در ديوان حـافظ بيشـترين ميـزان را بـه خـود اختصـاص داده است ، بدين صورت که شاعر از عناصر مکاني و زماني و به طـورکلي ملمـوس و عينـي بهـره ميبرد تا يک مفهوم انتزاعي ـ يعني فاصله در شناخت و معرفت و درک و ديدگاه ـ را به مخاطب القا کند.
A ,2004, Cognitive linguistics, Cambridge University Press.
Fauconnier, G, 1994, Mental Spaces: Aspects of Meaning Construction in Natural Language,Cambridge: Cambridge Univ.