چکیده:
چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلحآمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امریکا و پذیرش منویات این کشور در آسیای شرقی و مناطق دیگر است. حالت بعدی رویارویی با ایالات متحده امریکا و ورود به جنگ در نقاط تحت نفوذ این کشور به خصوص در آسیای شرقی است. اما حالتی سوم و بینابین وجود دارد. در این حالت یک کشور نه آنقدر توان رویارویی مستقیم را دارد و نه منافع و میزان قدرتش اجازه میدهند که مماشات کامل کند. فرضیه ما این است که چین از منطق حالت سوم یعنی نه جنگ، نه صلح تبعیت میکند. اما اگر صعود چین به همین منوال پیش برود در دهههای آتی منازعات آن در حوزه آسیای شرقی افزایش چشمگیری خواهد داشت. این مقاله از روش توصیفی- کتابخانهای و از چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی استفاده میکند. سعی میکنیم در این چهارچوب این دو را طبق روش تاریخی و همین طور بر اساس شواهد تجربی به خوبی نشان دهیم.
خلاصه ماشینی:
حالت بعدي رويارويي با ايالات متحده امريکا و ورود به جنگ در نقاط تحت نفوذ اين کشور به خصوص در آسياي شرقي است ؛ اما حالتي سوم و بينابين وجود دارد.
فرضيه ما اين است که چين از منطق حالت سوم يعني نه جنگ ، نه صلح تبعيت ميکند؛ اما اگر صعود چين به همين منوال پيش برود در دهه هاي آتي منازعات آن در حوزه آسياي شرقي افزايش چشمگيري خواهد داشت .
com ١- مقدمه يک دهه پيش ، موضوع بحث اقتصاددانان اين بود که آيا چين توان رقابت اقتصادي با ايالات متحده در دنيا را دارد؟ آيا ميتواند با توسعه اقتصادي، بخش کوچکي از هژموني اقتصادي امريکا را به زير سؤال ببرد؟ امروزه با تثبيت قدرت اقتصادي چين در دنيا طرح چنين سؤالي ، بسيار کودکانه مينمايد.
چين براي پيشبرد اقتصادي خود، ناگزير به افزايش مبادلات خود با مناطق مختلف جهان بوده است ؛ امري که خوشايند قدرت هاي بزرگ به خصوص امريکا نيست .
به همان نسبت که رقابت هاي قدرت هاي بزرگ در آسياي جنوب شرقي شدت پيدا ميکند، چين تلاش بيشتري براي دست يافتن به اهداف استراتژيک خود در اين منطقه از راه ابزارهاي اقتصادي به عمل ميآورد.
تجهيزات مدرن و الگوهاي جديد سياست خارجي چين در سال هاي اخير چنين تواني به اين کشور داده است ؛ تاکتيکي که به ظاهر عاري از هرگونه سلاح و درگيري نظامي است ، اما براي دستيابي به هژموني در منطقه آسياي شرقي از هيچ خشونت و نظاميگرياي پرهيز نميکند» (٢٠١٩ :O'hanlon).
com/2021/04/13/us/politics/china-national-security- intelligence-report.