چکیده:
هدف: مفهومپردازی ارتباطات علمی از دیدگاه نیکلاس لومان. روش/ رویکرد پژوهش: تحلیل محتوا. یافتهها: از دیدگاه لومان، سیستم ارتباطات علمی، خرده سیستمی از سیستم علمی و ایجاد آن معلول مدرنیته است. ارتباطات علمی، سیستمی در خود فروبسته است که باید حد و مرز خود را حفظ کند و نباید رمزگان سایر سیستمها در آن بهکار برده شود. تصادف رمزگانها، این سیستم را با خطر مواجه میکند. سیاست و اقتصاد باید کمترین میزان دخالت را در سیستم علم داشته باشند و روابط عاطفی نیز نباید روابط علمی را تحت تأثیر قرار دهد. نتیجهگیری: اگر جریان ارتباطات، علم را پالایش نکند علم همچون مردابی غیرقابل استفاده میشود. نهاد اجتماعیِ علم جز از طریق ارتباطات اجتماعی نمیتواند پا بگیرد. علم، شرط امکان ارتباطات علمی است، نه برعکس. سیستم ارتباطات علمی بهنحو خودآفرین و متناسب با رمزگانی خاص، خود را سازماندهی میکند؛ بنابراین تا جایی مشروعیت و کارایی دارد که به رمزگان صدق/ کذب وفادار باشد و اگر پا را از این محدوده بیرون گذارد، قلب ماهیت پیدا کرده و با خطر مواجه خواهد شد.
Purpose: Conceptualizing scientific communication based on Niklas Luhmann’s thoughts. Methodology: Content analysis. Results: Based on Luhmann's views, scientific communication system is a subsystem of scientific system and its development is caused by modernity. Scientific communication is an auto-referential system and needs to protect its boundaries against other system's code. Systems should avoid code confrontation. Politics, economy and emotional relations must not interfere in scientific communication systems. Conclusion: If science is not improved by communication, it will remain useless. Scientific institutions are established through social communication. Scientific communication is caused by science and not vice versa. Scientific communication system is autopoiesis and organizes itself using specific code. Therefore, this system is legitimate and efficient until it adheres to true/false code and if it disobeys this code, it will be transmuted and in risk.
خلاصه ماشینی:
اگر امکان متفاوت وجود نداشته باشد معنایی هم در کار نخواهد بود کنش تا جایی معنادار است که بتوان از میان انواع کنشهای ممکن دست به گزینش زد به طور مثال، لباس پوشیدن ما از آن رو واجد معنایی خاص است که ما میتوانیم لباسهای دیگری برای پوشیدن انتخاب کنیم ریتزر و گودمن (۱۳۹۰) از نظر ،لومان معنا در سیستمهای اجتماعی دارای دو ویژگی اصلی است: الف) برخلاف دیدگاه رایج مدرن که قائل به تعیین معنا از طریق اعمال ارادی یا سخنان فاعل شناسا (سوژه) است، معنا ناشی از گزینش سیستم است؛ معنا صرفاً در پیوند با سیستم های اجتماعی کارکردی تعیین میشود نه توسط سوژه امکان معنایابی سوژه خود منوط به سیستم اجتماعی است؛ و (ب) لومان نگاه ذات انگارانه به معنا ندارد؛ این گونه نیست که پدیده ها فی نفسه و به خودی خود واجد معنا باشند بلکه معنا همواره نسبی است.
به عقیده وی سیستم اجتماعی سیستمی است که برای بازتولید خود، ارتباط را به عنوان عنصر اساسی سازنده اش تولید میکند ریتزر و گودمن (۱۳۹۰) به زعم لومان جامعه یک سیستم ارتباطی فراگیر است که به سیستمهای کارکردی مانند خانواده، حقوق، سیاست، اقتصاد، علم و هنر تفکیک میشود و هر یک از این سیستمهای کارکردی بسته به کارهای خاص خود محیط را به گونه خاصی مشاهده میکـ کند و به گونه خاصی ارتباطات خود را سامان میدهد (آرنولدی .