چکیده:
از دیر باز منطقه خاورمیانه در کشمکش بحرانهای جهانی نقشی پررنگ داشته است که این نقش از دیرباز تاکنون پای برجا مانده است. نکته قابل توجه در رابطه با این موضوع نقش قدرتهای بزرگ منطقه همچون کشورهای ایران، عربستان و ترکیه است که هرکدام برآنند تا با اعمال نفوذ خود در کشورهای دیگر، خود را به قدرت برتر (نظامی، اقتصادی و....) منطقه خاورمیانه بدل سازند. از این رو در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحلیلی توصیفی نقش هرکدام از قدرتهای مذکور بر آینده قدرت در خاورمیانه قرن بیست ویکم بررسی میگردد. نتایج حاکی از آن است که عربستان به دنبال واگرایی و نیز رقابت بر سر موضوع خلیج فارس با کشور ایران است همچنین بحرین، سوریه و یمن مناطق رقابت در خاورمیانه قرن بیست و یکم هستند. در اینجا نیز بیتوجهی به نقش اساسی قدرت در خلق، حفاظت و تنظیم اصول، هنجارها، قواعد و رویههای منطقهای، گمراه کننده خواهد بود. از سوی دیگر، یکی از معیارهای مهم ارزیابی قدرتها چه جهانی و چه منطقهای سطح نفوذ آنها در چنین نهادهایی میباشد. بنابراین، یکی از ابزارهای مهم اعمال قدرت توسط قدرتهای یا رهبران منطقهای، نفوذ در نهادهای منطقهای است که به تبع آن، سیاستها و رفتارهای دولتهای منطقه، به نحوی تحت نظارت و تاثیر آنها قرار میگیرد.
For a long time, the Middle East region has played a prominent role in the conflict of global crises, and this role has been preserved for a long time. The noteworthy point is the role of the great powers of the region such as Iran, Saudi Arabia and Turkey, each of them coming to realize themselves as the superior power (military, economic, etc.) of the Middle East region by exerting their influence in other countries. The current research uses the descriptive analytical method to examine the role of each of the mentioned powers on the future of power in the Middle East of the 21st century. Bahrain, Syria and Yemen are the regions of competition in the Middle East. They are the regions of competition in the 21st century. The results indicate that ignoring the fundamental role of power in creating, protecting and regulating regional principles, norms, rules and procedures will be misleading, and on the other hand, one of the important criteria for evaluating global and regional powers is their level of influence in such institutions, which It, the policies and behaviors of regional governments, are somehow under their supervision and influence
خلاصه ماشینی:
در پژوهش ديگري که تحت عنوان نظام متغير موازنه قدرت در اوراسياي مرکزي و پيامدهاي آن براي ايران انجام داد بيان کرد که وقوع تـحولات تعيين کننده سياسي در اوراسياي مرکزي ازجمله تضعيف يا سقوط دولت هاي برآمده از انقلاب هاي رنگي بار ديگر توجهات را به سـمت مناطق آسياي مرکزي و قفقاز جلب کرده است .
واقع گرايي تدافعي فرض آن ها بر اين است که آنارشي بين الملل معمولاً خوش خيم است يعني امنيت چندان ناياب نيست و فراوان است درنتيجه دولت هايي که آن را درمييابند رفتاري تهاجمي نخواهند داشت و تنها در شرايطي که احساس کنند تهديدي عليه آن ها وجود دارد نسبت به آن واکنش نشان ميدهند به نظر، تاليا فرو، واقع گرايي تدافعي مبتني بر چهار فرض است : معضله امنيت ، ساختار ظريف قدرت ، برداشت هاي ذهني رهبران ملي، عرصه سياست داخلي؛ ازجمله نظريه پردازان واقع گرايان تدافعي جک اسنايدر و استفان والت هستند.
نقش تاريخي ايران بر خاورميانه تاريخ تحولات خاورميانه در دهه هاي اخير نشان ميدهد که تأمين امنيت و ثبات ، مهم ترين اولويت کشورهاي اين منطقه و قدرت هاي فرا منطقه اي بوده است .
در اين خصوص ، جمهوري اسلامي ايران به عنوان يک قدرت منطقه اي داراي جايگاه مهمي در ايجاد امنيت در خاورميانه برخوردار است و ميتواند در تعامل سازنده با ديگر کشورهاي منطقه نقش محوري در برقراري ثبات و حل بحران هاي ديرينه ايفا کند.