چکیده:
حق دسترسی به محیط زیست سالم، امروزه یکی از حقهای مهم در گفتمانهای رایج حقوق بشر و شهروندی است. مطابق این حق هر شخص حق دارد در محیط زیستی سالم، پاک و عاری از آلودگی زندگی نماید. شکل گیری و اهمیت یافتن این حق در فضای حقوق عمومی، حاصل تحول نحوه زیست جمعی انسانها، تغییر روابط انسان و دولت با طبیعت و فراموشی نظام وارههای اکولوژیک پیرامون خویش در فرآیند توسعه شتاب آلود بعد از انقلاب صنعتی بود. لذا این سئوال اساسی مطرح میگردد، که از لحاظ فلسفی- کلامی انعکاس یافته در منابع اسلامی و نیز متون جدید، شکل گیری چنین حقی برای بشریت بر چه مبانی استوار است و چگونه توجیه میشود. در این مقاله کوشیده شده است به برخی از ابعاد این مسئله پرداخته شود. براین اساس ابتدا ضمن تحلیل مفهومی، به مبانی فلسفی- کلامی حق بر محیط زیست خواهیم پرداخت(1) و سپس قواعد کلیِ فلسفی- کلامی این حق را از منظر حقوق اسلام مورد بررسی خواهیم داد(2). فرض اساسی این مقاله بر این مبنا استوار است که حق بر محیط زیست بدون توجه به ابعاد فلسفی و نیز وضعیت متافیزیکی آن نمیتواند به هدف خود که تضمین محیط زیست سالم است، نائل گردد.
The right of access to a healthy environment is one of the most important rights in the current discourses on human rights and citizenship. Pursuant to this right, everyone has the right to live in a healthy, clean and unpolluted environment. The emergence and importance of this right in the area of public law was the result of the evolution of human being’s collective life style, the change of human-state relations with nature, and forgetting the ecological semi-systems around the self in the rapid process of development after the Industrial Revolution. Therefore, the fundamental question which arises is that on the basis of which foundations such a right is formed for humanity and how it is justified in terms of philosophical-theological views reflected in Islamic sources as well as in modern texts? In this paper, it has been tried to address some aspects of this issue. Accordingly, first, in addition to conceptual analysis, we deal with the philosophical-theological foundations of the right to the environment (1). Then, the general philosophical-theological rules of this right from the perspective of Islamic law would be discussed (2). The basic presumption based on which this paper is grounded is that the right to environment cannot achieve its goal which is ensuring the healthy environment without thaking into account its philosophical dimensions as well as it metaphysical status.
خلاصه ماشینی:
در قسمت دوم نيز برخي قواعد کلي فلسفي و کلامي ناظر بر حمايت از اين حق در منابع و حقوق اسلامي در شش قسمت پرداخته و بحث شده است که شامل قاعده نظام احسن ، قاعده حکمت ، امانت و مسئوليت ، وحدت ، رحمت و منع فساد در روي زمين ميشود.
and Thompson et ٩١٧-٢٠١٦٨٩٣,Quinn) (١٩٩٤:١٤٩ ,al در واقع ،حق برمحيط زيست مجموعه اي از حقوقي است که انسان ها از آن جهت که در محيط زيست زندگي مينمايند براي رشد مناسب و سلامتي خويش بايد از آن بهره مند باشند.
مبناي مالکيت محور در اين مبنا، طبيعت و محيط زيست تحت تصرف انسان ها(دولت ها) قرار داده شده است تا از آن استفاده نموده و بهره ببرند.
(٧٦ :٢٠١٩,Mashhadi) از منظر اين ديدگاه ، خداوند مواهب بيشماري از منابع طبيعي و محيط زيست را در اختيار و تصرف انسان قرارداده است (رويکرد مالکيت ) تا هر آنگونه که ميخواهد و ميتواند از آن بهره برداري و استفاده نمايد.
به زيبايي از اين گونه آيات نتيجه برخي کارهاي مخرب نسبت به محيط زيست به دست • ميايد تا جايي که خداوند بزرگ تخريب زمين و ميحط زيست را کار منافقاني ميداند که به دنبال «ُيهِْلکَ اْلحَرْثَ وَالَّنسْلَ » (بقره – ٢٠٥) هستند يعني اگر انسان هاي پليد در دنيا قدرت بيابند نسل ها را و مزارع را نابود ميکنند.
طبيعت و محيط زيست در عين حال که در اختيار انسان به عنوان خليفه الهي قرار دارد، به عنوان نشانه اي از قدرت و عظمت الهي توصيف شده است که اين «خليفه » را آن گونه که شايسته اوست متعهد به حفظ و حراست از آن نيز مي نمايد.