چکیده:
در عدالت ترمیمی پاسخ به مشکل جرم با مشارکت بزهدیده، مرتکب و جامعه محلی تعیین میشود و بدون آنکه به یک برنامه خاص یا مجموعهای از برنامهها و الگوی واحد محدود شود، مستلزم تلقی متفاوت از جرم و پاسخ به آن و به نوعی دگرگونی در کل نظام حقوقی است تا با پایبندیِ هرچند نسبی کنشگران به مبانی و ارزشهای ترمیمی، تحقق اهداف ترمیمی میسر گردد. روح حاکم بر گفتمان قضایی ایران در پروندههای تجاوز جنسی تحت تأثیر بازتعریف اهداف مداخله کیفری در گفتمان تقنینی و به تبع آن به رسمیت شناختن عدالت ترمیمی هرچند در جرایم تعزیری در قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری، به صورت غیر رسمی و تا حدودی به سمت اتخاذ سازوکارهای ترمیمی در این پروندهها گرایش یافته است. مسئله اصلی این مقاله شناسایی و سنجشِ گاه انتقادیِ رویهها و سازوکارهای نوین و ابتکاری قضات در پروندههای تجاوز جنسی در دادگاه کیفری یک تهران با استفاده از مصاحبههای عمیق و نیمهساختارمند با 35 قاضی این دادگاه و چندین مشاهده مشارکتی است که گاه قرابتی هرچند نسبی با اهداف عدالت ترمیمی و با محوریت تأمین نیازهای بزهدیده و توجه به دغدغهها و مطالبات مرتکب دارد. رویهای که شبیه «الگوی وضعیت موجود +» است.
In restorative justice, the answer to the problem of crime is determined by the participation of the victim, the perpetrator and the local community. Restorative justice without being limited to a specific program or a set of programs or a single model, requires a different perception of crime, understanding and the answer to it and transformation in the whole legal system with the relative adherence of actors to the restorative principles and values. Iranian judicial discourse in cases of sexual violence under the influence of redefining the objectives of criminal intervention in the legislative discourse and, consequently, recognizing restorative justice in Islamic Penal Code and the Code of Criminal Procedure in Tazir, informally and to some extent adopted Restorative mechanisms in these cases. The main issue of this article is to identify and assessment (of course, sometimes critical ) of the procedures and new and innovative mechanisms of judges in rape cases in Criminal Court (1) of Tehran, using in-depth and semi-structured interviews with 35 judges of this court and several participatory observations. The results of this study indicate that these mechanism sometimes are closely related to the “Status quo +” model.
خلاصه ماشینی:
مسئله اصلی این مقاله شناسایی و سنجشِ گاه انتقادی رویه ها و سازوکارهای نوین و ابتکاری قضات در پرونده های تجاوز جنسی در دادگاه کیفری یـک تهران با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند با ٣٥ قاضی این دادگـاه و چنـدین مشاهده مشارکتی است که گاه قرابتی هرچند نسبی با اهداف عدالت ترمیمی و با محوریت تأمین نیازهای بزه دیده و توجه به دغدغه ها و مطالبات مرتکب دارد.
به نظر می رسد یکی از مهم ترین دلایل محدود شدن قلمرو موضـوعی بسـیاری از ایـن تحقیقات تا مرحله رد ادعای بزه دیده ، مختومه شدن بیشتر این پرونده هـا حسـب مـورد بـا صدور قرار منع تعقیب ، برائت متهم و فراتر از آن حتی گاه محکومیت شاکی در کنار مـتهم به رابطه نامشروع یا حد زنا پس از عدم احراز تجاوز به عنف است .
٣. ٣ عدم احراز رضایت بزه دیده در صورت ناتوانی در اثبات زنای به عنف صدور حکم رابطه نامشروع یا حد زنا به عنوان گرانیگاه عـدالت ترمیمـی در پرونـده هـای تجاوز جنسی در گفتمان قضایی ایران یکی از جلوه های آزادی عمل قضایی اسـت کـه بـه عنوان یکی از سازوکارهای ترمیمی و برای جبران بخشی از خسارت های به ویژه عاطفی و روحی بزه دیده از آن استفاده می شود.