چکیده:
یکی از پاسخ های مشهور به مساله منطقی شر، دفاعیه علم ناقص انسان یا محدودیت قوای شناختی انسان در تشخیص خیر و شر امور نام دارد. بر اساس این دفاعیه، از آنجایی که اساسا اثبات وجود شر گزاف در عالم ناممکن است، لذا صورت مساله منطقی شر معتبر نیست. نوشتار حاضر با تامل در حدود کارآمدی نظریه علم ناقض، به این نتیجه رسیده است که اگر منظور از شر در صورت مساله منطقی شر، شر گزاف باشد، این دفاعیه به شرحی که در متن نوشتار توضیح داده خواهد شد، میتواند نامعتبر بودن صورت مساله مزبور را نشان دهد. اما اگر منظور از شر، مطلق درد و رنج باشد، پاسخ مورد اشاره نمیتواند کامل و همه جانبه باشد و برای ردّ کامل و همه جانبه مساله منطقی شر، گریزی از ورود به بحث درباره مفهوم قدرت مطلق الهی نیست. بعلاوه، این پاسخ حتی اگر پاسخی همه جانبه باشد، نهایتا وجود خدا را محتمل میسازد و نمیتواند مدعای حداقلی برهان منطقی شر مبنی بر مشکوک بودن وجود خدا را ردّ کند و برای نفی این تردید باید از پاسخهای دیگر به مساله شر کمک گرفت. البته این سخن بدان معنا نیست که «احتمال عدم وجود خدا» بر «احتمال وجود خدا» رجحان دارد. بلکه اتفاقا دفاعیه علم ناقص میتواند این مدعای مساله قرینهای شر را نیز منتفی سازد.
One of the famous defenses to the logical problem of evil is called the defense of “human imperfect knowledge” or the limitation of human cognitive abilities in distinguishing between good and evil. According to this theory, since it is basically impossible to prove the existence of absurd evil in the world, therefore, the form of the logical problem of evil is not valid. The present article, reflecting on the effectiveness of the theory of the imperfect knowledge, has come to the conclusion that if the meaning of evil in the case of the logical problem of evil is absurd evil, then this defense, as explained in the text of the article, can invalidate the case of the said problem. But if evil is meant merely pain and suffering, then the mentioned answer cannot be complete and comprehensive. In order to completely and comprehensively reject the logical problem of evil, there is no escape from entering into the discussion about the concept of divine omnipotence. In addition, this answer, even if it is a comprehensive answer, ultimately makes the existence of God probable and cannot reject the minimal claim of the logical problem of evil that the existence of God is doubtful. To negate this doubt, other answers to the problem of evil should be used. Of course, this does not mean that the "probability of the non-existence of God" is superior to the "probability of the existence of God". Rather, by the way, the defense of imperfect knowledge can also rule out this claim of the evidential problem of evils.
خلاصه ماشینی:
٢. دفاعيه هايي ٢ که تلاش دارد تا نشان دهد که صورت مسأله هاي مختلف شر نمي تواند ناسازگاري و نامعقول بودن خداباوري را نشان دهد؛ يعني مي گويد به لحاظ منطقي ، بحث درباره دلايلي که وجود شرور را منطقاً و اخلاقاً توجيه مي کند، متأخر از اين بحث است که آيا اساساً تشحيص شر گزاف و تشخيص دلايل توجيه شرور، براي قواي شناختي انسان ممکن است يا خير.
اين پاسخ مدعي است که حتي اگر دليل موجهي براي وجود شرور نيابيم ، باز نمي توانيم مقدمه ي «شر وجود دارد» را تصديق کنيم ؛ لذا برهان منطقي شر همچنان ناتمام است ؛ زيرا يکي از مقدمات آن مشکوک الصدق است و دفاعيه ي علم ناقص مدعي است که باتوجه به محدوديت قواي شناختي انسان ممکن نيست که صدق آن اثبات شود.
بنابراين اگر طرف داران مسأله ي منطقي شر معتقد باشند که لازمه ي قادر مطلق بودن اين است که خداوند حتي بر امر ممتنع هم قادر باشد، در اين صورت مسأله ي منطقي شر مي تواند با تکيه بر معناي دوم شر (مطلق رنج ) همچنان معتبر باشد و در اين صورت ، ديگر پاسخ علم ناقص کارگر نخواهد بود و نمي تواند اعتبار مسأله ي منطقي شر را مختل سازد؛ زيرا ما در تشخيص شر گزاف نقص ادراکي داريم ، اما مي توانيم مدعي باشيم که ما مي توانيم سويه هاي رنج آور پديده ها را درک کنيم ؛ بنابراين براي نفي کامل اعتبار مسأله ي منطقي شر، راهي جز ورود به بحث درباب چندوچون معناي قدرت مطلق نخواهد ماند.