چکیده:
اغلب اندیشمندان غربی قائل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند. مقاله حاضر با درپیش گرفتن روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی رویکرد «جواد انور قریشی»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف میپردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه، در جای درست خود قرار گرفته است. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن نظم کامل سوره یوسف را از دیدگاه جواد انور قریشی بیان کرده و به نقد و بررسی آن میپردازد. انور قریشی سوره یوسف را به بیست و یک بخش تقسیم مینماید و به صورت معکوس میان بخشهای سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخشهای سوره ارائه میکند. وی معتقد است که خواب پادشاه مصر به عنوان یازدهیم بخش، در مرکز ساختار سوره یوسف قرار میگیرد و ده بخش انتهایی سوره یوسف بازظهوری از ده بخش ابتدایی سوره میباشد. ازجمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ میتوان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و پریشانگی در تقسیم بندی آیات اشاره کرد. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره یوسف در قالب نظریه «نظم متقارن» میباشد.
Most Western thinkers believe that the content of the Qurʾan is discrete, but some thinkers have not accepted this consensus and have tried to prove the structural coherence of the Qurʾanic text. For example, drawing on the theory of symmetrical order, Javad Anwar Qureshi, a contemporary Qurʾanic scholar, analyzes the rhetoric of Surah Yusuf. The present article examines the approach proposed by him by adopting the descriptive-analytical method. The idea of symmetrical order shows that the text of the Qurʾan is coherent and each ayah is in its right place. This article first introduces the concept of symmetrical order and then describes the complete order of Surah Yusuf from Javad Anwar Qureshi's point of view. Anwar Qureshi divides Surah Yusuf into twenty one parts and establishes a relationship between the parts of the surah in an inverse way and presents a general and inclusive model of the relationship between the parts of the surah. He believes that the dream of the king of Egypt as the eleventh part is at the center of the structure of Surah Yusuf and the last ten sections of Surah Yusuf are a re-emergence of the first ten sections. The criticisms of his work include not mentioning the pricinples of division and confusion in the division of ayahs. One of the results of this research is the proof of the regular structure of Surah Yusuf based on the theory of symmetrical order.
خلاصه ماشینی:
پژوهش هاي ادبي- قرآني بازخواني انسجام ساختاري سوره يوسف در پرتو نظريه نظم متقارن (با تاکيد بر ديدگاه جواد انور قريشي) حميدرضا فاضلي الف ، بمانعلي دهقان منگابادي ب *، احمد زارع زرديني ج ، محمدعلي حيدري مزرعه آخوندد الف دانشجو دکتري علوم قرآن و حديث گرايش تفسير تطبيقي، دانشکده الهيات ، دانشگاه يزد، يزد، ايران ب دانشيار علوم قرآن و حديث ، دانشکده الهيات ، دانشگاه يزد، يزد، ايران ج دانشيار علوم قرآن و حديث ، دانشکده الهيات ، دانشگاه ميبد، ميبد، ايران د استاديار علوم قرآن و حديث ، دانشکده الهيات ، دانشگاه يزد، يزد، ايران واژگان کليدي قرآن کريم ، انور قريشي ، سوره يوسف ، ترکيب حلقه ، صنعت قلب چکيده اغلب اندیشمندان غربی قائل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند.
اين ساختار کلي حلقه اي سوره دوازدهم است که با خطاب به محمد(ص ) آغاز و با خطاب به ايشان پايان مييابد و با روايت خانوادگي بين يعقوب و فرزندانش ، يوسف و برادرانش و همچنين فعاليت هاي يوسف در مصر که مرکز روايت است ، پرداخته است (١٦٧ ,٢٠١٧ ,Anwar Qureshi).
همچنين بخش ۱۳ ( آيات ۱۱۱-۱۰۲) با بخش ’A کاملا برابر است با آنکه تشابهاتي ميان تقسيم بنديها وجود دارد اما مبنا و روش جواد انور قريشي در بخش بندي سوره يوسف ، اثبات انسجام ساختاري اين سوره است در حالي که علامه طباطبايي، فضل الله ، سيد قطب و ثعلبي با رويکري موضوعي، سوره را تقسيم بندي نموده و به دنبال اثبات وحدت مضموني سوره يوسف ميباشند.