چکیده:
توسعه در بند فرهنگ است و هر جامعه ای در این فرایند از شرایطی که فضای زندگیاش در اختیارش قرار میدهد، مسیر
توسعه مرتبط با خود را طراحی و اجرا میکند. این محدودیت به بحث تناسب محیطی توسعه میانجامد و به این نکته میرسد
که هر جامعه ای باید توسعه ای در خور امکانات محیطی خویش بیابد و البته با شناخت کامل از این ظرفیتها حتی در تدقیق
مفهوم توسعه مناسب با شرایط خود کوشش نماید. شاید بتوان این گزاره را به تدوین الگوی پیشرفت بومی متناسب با فرهنگ،
شرایط و موقعیت خود منتسب نمود. اما ذکر یک نکته نیز الزامی است که شکل گیری یا به اصطلاح جوانه زدن توسعه بر
اساس الگوهای بومی کشورها) توسعه ملی (در محیط توسعه جهانی) بین المللی (هر چقدر در تطابق با الگوهای مدل جهانی
باشد تسهیل تر و هر چه قدر دیدگاه های متعارضی با آن داشته باشد، سخت تر به انجام میرسد. لذا به خصوص در الگوهای
بومی که به لحاظ پارادایمی در چالش با الگو یا مدل توسعه جهانی قرار دارند توجه به این امر به عنوان چالش اساسی توسعه
ملی و تعارض اساسی آن با مقوله جهانی شدن حائز اهمیت است. اگرچه با نگاهی به تجربه تاریخی توسعه در جهان، میتوان
به مواردی نیز دست یافت که در این بستر توانستهاند ضمن پشت سر نهادن موانع و فشار ساختارهای جهانی برای تغییر
مفاهیم، گزارهها و کارکردهای مدل توسعه بومی مورد نظر خود، به تحقق اهداف مدل توسعه بومی موفق گردند، توجه، تأمل و
بررسی مناسب چالش های پیش رو به خصوص هنجارها و قاعده های مفهوم جهانی سازی میتواند زمینه ساز عبور امن و توام با
موفقیت را در راستای اهداف توسعه مبتنی بر الگوی ایرانی و اسلامی تحقق پذیرتر نماید. البته مفاهیمی مانند پساجهانی شدن
نیز در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است در این موضوع مفاهیمی مانند تمایلات منطقه ای، فرهنگی، دینی و به عبارت
ساده تر دریافت اشتراکاتی که بتواند کشورها را کنار همدیگر قرار دهد نیز از جمله تاکیدات مفهوم پساجهانی شدن است در
این رویکرد الگوها و مدهای توسعه بومی نظیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بهتر میتوانند زمینه تحقق پذیری اهدف خود را
دنبال نمایند.