چکیده:
«الهیات سلبی» به مثابه نظریهای مهم و پرطرفدار در ادیان ابراهیمی، بر مؤلفه سلبیگروی در حوزه خداشناسی تأکید داشته، ساحتها، رویکردها و تقریرهای مختلفی دارد که شاخصترین آنها در میان متکلمان امامیه، رویکرد الهیات سلبی به مثابه تقریر نظریه «عینیت» است. این رویکرد، رابطه نظریه عینیت و الهیات سلبی را در کانون بررسی قرار داده، در پی سازگار انگاری این دو نظریه است و مورد پذیرش ثقةالاسلام کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد قرار دارد. از رهگذر این جستار که با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف تقریر و ارزیابی این رویکرد سامان یافته، آشکار میشود که این نظریه سه مؤلفه برجسته دارد؛ 1. سلبیانگاری صفات ثبوتی در ساحت هستیشناختی؛ 2.سازگاری سلبیانگاری صفات ثبوتی با بساطت ذات الهی و ناسازگاری ثبوتیانگاری آنها با بساطت ذات(برهان نظریه)؛ 3. تقریر نظریه عینیت در سایه سلبیانگاری صفات ثبوتی. با این همه، به نظر میرسد هیچ کدام از این مؤلفهها موجه نیست و این نظریه علاوه بر اشکالات درونی، نمیتواند تقریرکننده نظریه عینیت باشد.