چکیده:
سازمان اوپک با هدف ایفای نقش بیشتر در نظام انرژی بینالمللی تأسیس میشود و در گذر زمان بازیگران و دولتهای فرااوپکی نیز در تلاش بودهاند تا بر عملکرد و جایگاه این سازمان نفوذ داشته باشند. یکی از این بازیگران ایالات متحده آمریکا بوده است که حتی پس از کشف فناوری شیل که تبدیل به عرضهکننده بزرگ نفت میشود، با اتخاذ سیاستها و طرحهای گوناگون بر این سازمان نفوذ نماید. بنابراین این پژوهش سعی دارد تا به این پرسش اساسی بپردازد که سیاستهای انرژی آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ چه تأثیری بر اوپک داشته است؟ در پاسخ به این پرسش مهم این فرضیه مطرح میشود که با کشف فناوری شیل و گسترش آن در دوره ریاستجمهوری ترامپ، آمریکا سعی داشته با رویکردی جدیدی در راستای استقرار یک نظم نوین بینالمللی انرژی و همچنین ایجاد تغییر در ژئوپلیتیک سنتی انرژی، سازمان اوپک را به حاشیه براند. این پژوهش با روش تبینی و کاربست نظریه رئالیزم و همچنین استفاده از منافع اولیه و ثانویه مشتمل بر اسناد، گزارشها، سخنرانیها، کتب، مقالات و سایتهای اینترنتی معتبر به تحلیل موضوع میپردازد. در پایان، یافتههای پژوهش مؤید این واقعیت است که برای مسئولین و سیاستگذاران ایران ضروری است تا با شناخت و درک سیاستهای انرژی آمریکا به ویژه در دوران ترامپ و تحولات نظام انرژی جهانی، سعی در رفع تحریمها و همچنین زمینه بازگشت ایران بهعنوان یکی از بازیگران مهم حوزه انرژی در نظام بینالملل را فراهم آورند.
OPEC was established to play a greater role in the international energy system, and over a period of time, the trans-OPEC states have tried to influence the functioning and status of the organization. One of these actors has been the United States, which has influenced the organization by adopting various policies and plans, even after the discovery of Shale technology, which is becoming a major supplier of oil. In this regard, this piece of research seeks to address the important question of how the US energy policies during the Trump presidency affected OPEC? to answer the question, it is hypothesized that with the discovery of Shale technology and its expansion during Trump's presidency, the United States has tried to establish a new international energy order as well as to change the traditional energy geopolitics in order to sideline the organization. This research analyzes the issue by applying the theory of realism as well as using an explanatory method with primary and secondary data including documents, reports, speeches, books, articles, and valid websites. Finally, the findings of the study emphasize the fact that it is necessary for Iranian officials and policymakers to know and understand US energy policies, especially during the Trump era and developments in the global energy system so that to be able to try moderating the consequences of the sanctions and paving the way for Iran’s return as one of the significant players of the field of energy in the international system
خلاصه ماشینی:
Nafey غربي انرژي و انقلاب شيل در هند مورد کنکاش قرار مي دهد سپس نتيجه مي گيرد که انقلاب شيل تأثيرات زيادي بر آمريکا داشته است به طوري که آمريکا در حوزه انرژي بالاتر از عربستان و روسيه قرار گرفته و يک توليدکننده خالص تبديل شده است و به دنبال ايجاد حوزه نيم کره غربي انرژي است که با تحقق آن مرکز ثقل انرژي جهان از خاورميانه تغيير پيدا کند و همچنين انقلاب شيل بر هند هم تأثير داشته است ازجمله ايجاد تغيير ساختاري در تقاضاي جهاني انرژي، عرضه و مسيرهاي تجاري و روابط بين توليدکنندگان و مصرف کنندگان و در آخر سؤالي مطرح مي کند که آيا هند با وجود انقلاب شيل سقوط خواهد کرد يا با جريان پيش مي رود؟ رضوي، پيراني (٢٠١٩) در مقاله خود با عنوان «برنامه هاي احزاب آمريکايي (جمهوري خواهان و دموکرات ها) و بازار جهاني نفت » به دنبال پاسخ به اين سؤال هستند که برنامه انرژي احزاب آمريکايي چه تأثيري بر بازار نفت دارند؟ براي پاسخ به اين سؤال در ابتدا نويسندگان نظريات اخلاق بازرگاني را بيان سپس برنامه هاي احزاب آمريکايي ذيل بحث هايي همچون زيست محيطي، توليد، واردات و صادرات نفت و سازمان اوپک و يک جانبه گرايي و چندجانبه گرايي، بازارهاي مالي، بازار گاز تأثير آن ها را مورد بررسي قرار مي دهند و در پايان نتيجه اي که گرفتند اين بود که نفت و بازارهاي نفت نقش مهمي در سياست هاي اقتصادي و سياسي هر دو حزب اصلي آمريکا دارد و سياست ها و اقدامات هر دو حزب در زمينه انرژي به طور مستقيم و غيرمستقيم بر سياست هاي اقتصادي ايران تأثيرگذار است و همچنين نويسندگان معتقد هستند که اگر ترامپ دوباره انتخاب شود تقاضاي جهاني نفت به حالت عادي باز مي گردد و توليد شيل به کار خود ادامه مي دهد و بازار آسيا به خصوص ايران و ونزوئلا تحريم ها تشديد مي شود و اگر نامزد دموکرات انتخاب شود قوانين زيست محيطي توليد نفت شيل را کاهش مي دهد و انرژي پاک جاي انرژي هاي فسيلي را مي گيرد و اولويت هم با مذاکرات با هدف احياي قرارداد هسته اي مي باشد.