چکیده:
در اين مقاله با رويکردي تاريخي به بررسي دوره هاي مختلف بازار بزرگ تهران پرداخته و با روش مشاهدة
مشارکتي و مصاحبۀ عميق و ساخت يافته و مطالعۀ اسنادي و همچنين به کارگيري رويکرد نظري دورکيم در
کتاب «تقسيم کار اجتماعي» به بررسي تغييراتي که در کارکردهاي مختلف بازار تهران ، يعني کارکردهاي
اقتصادي، اجتماعي- فرهنگي، سياسي و ديني- مذهبي، در طول زمان بوجود آمده پرداختيم و نشان داديم که
بازار بزرگ تهران در جهت روند مدرن شدن شهر تهران ، افزايش جمعيت روزافزون ، رشد شهرنشيني، صنعتي
شدن جامعه ، افتراق بين طبقات و اقشار اجتماعي، افتراق نهادي و ساختاري، تشکيل بازارهاي ملي، گسترش
مبادله ، تخصيص نقش ها و کارکردها و غيره بسياري از کارکردهاي ارزشي و فرهنگي- اجتماعي و سياسي خود
را در روند گذار جامعه از حالت مکانيکي و سنتي به دوره جديد و ارگانيک از دست داده است و کارکرد اصلي
خود را صرفا در حوزه اقتصادي و آن هم بيشتر در حيطه عمده فروشي فرو کاسته است .