چکیده:
تحولات بزرگ در مکان ها و زمان هاي گوناگون ، معمولا با تحول انديشه اي بزرگي نيز همراه بوده اند که پوشش
فکري و نيروي اصلي پشتيباني را براي اين تحولات عيني فراهم کرده اند. در مورد تحولات ايران در يک سده
اخير نيز اين امر صادق است ، چرا که با شکل گيري مشروطه خواهي نياز به مبناي جديدي براي مشروعيت
ساخت سياسي و اعمال آن بود. در اين بين شايد بتوان انديشه هاي علامه نائيني را مصداقي براي پوشش فکري
و پشتيباني و نزديکي تفکرات متنوع در حول مردم سالاري دانست که ميتوانست شکاف هاي عميق و مختلف را
در بين نيروهاي اجتماعي گوناگون پر کند؛ اما در نهايت به دليل عدم غلبه اين طرز تفکر و عدم پذيرش آن از
سوي گروه ها و نيروهاي عمده اجتماعي و سياسي از ايفاي نقش خود بازماند. در ادامه به تشريح و تبيين آراي
اين فقيه بزرگ ميپردازيم و در طي آن مشخص خواهد شد که چگونه انديشه سياسي و فقهي علامه نائيني
ميتواند الگويي متقدم ، به لحاظ زماني، را براي الگوي مشروعيت نظام هاي سياسي مردم سالار در چارچوب
احکام و قواعد فقهي اسلامي و شيعي ارائه کند.