چکیده:
هدف از ارائه مقاله حاضر، نقد الگوی پایه پیشرفت و پیشنهاد محورهای دیگری جهت اصلاح ساختار و ارتقای آن در قالب مدل «آرامبام» میباشد. این مدل که یک مدل بومی و از ابتکارات نگارنده است، دارای هفت محور یا رکن اساسی است که در طراحی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت قابل استفاده است. «آرامبام»، مخفف هفت مؤلفه اساسی در الگوی پیشنهادی شامل: «آرمان»، «رهیافت»، «اجرا»، «مسائل»، «برنامه»، «اهداف» و «مبانی» است که به معنی بام آرام یا بلندای آرامش است. بدین معنی که اگر مهمترین دغدغه مادی و معنوی انسان را در ابعاد فردی و اجتماعی، امنیت و آرامش بدانیم، این مدل از پتانسیلهای لازم برای تأمین آن برخوردار است. عنوان لاتین این مدل نیز «PAP» است که در واقع مخفف همان هفت مؤلفه به زبان لاتین است و به طور متناوب با دو حرف «P» و «A» تکرار میشود. علت انتخاب عنوان لاتین برای مدل، امکان طرح آن در مجامع بینالمللی است.
در الگوی پایه پیشرفت (موضوع کنفرانس پنجم) از یک طرف به برخی از مهمترین محورهای مورد نیاز الگو از جمله: «رهیافت و روش»، «مسائل»، «برنامه» و «اجرا» اشاره نشده است؛ و از طرف دیگر، «رسالتها»، «افق» و «تدابیر»، که معمولاً باید در ذیل «اهداف» و «آرمان» و در طول آن قرار گیرند، در عرض آن قرار گرفتهاند؛ در حالیکه اولاً باید موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به لحاظ نظری مورد بررسی قرار گیرند؛ ثانیاً بدون شناخت دقیق مسائل و مشکلات کشور، نمی-توان اهداف و افقی را ترسیم و برای نیل به آن برنامهریزی و تدبیر کرد و ثالثاً هر برنامهای نیاز به یک دستگاه اجرایی و نظارتی مناسب برای نیل به مقصود دارد. بنابراین پیشنهاد این است که الگوی پایه پیشرفت، بر پایه هفت محور اساسی زیر مورد بررسی قرار گیرد:
1. مبانی (principles): شامل مبانی تصوری و تصدیقی الگوی پیشرفت است.
2. اهداف (Aims): معطوف به اهداف واسطه، یا منازل و مقامات راه است.
3. مسائل (Problems): ناظر به موانع و مشکلات راه، یا چالشهای الگو، اعم از بالقوه و بالفعل است.
4. رهیافت و روش (Approach): ناظر به مدلهای نظری و راهکارهای عملی نیل به اهداف الگو است.
5. برنامه (Program): معطوف به برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت (افق) الگو است.
6. اجرا (Administration): ناظر به شورای عالی سیاستگذاری و نظارت بر اجرای الگو است.
7. آرمان (Purpose): ناظر به مقصود نهایی الگوست.
بر اساس نتایج تحقیق، در این مدل، حرکت تکاملی از «مبانی» توحیدی شروع میشود و در وادی «آرمان» به توحید می-رسد: «هوالاول والاخر». خط مستقیمی که مبانی را به آرمان وصل میکند، کنایه از صراط مستقیم و بدین معنی است که روشها و برنامههای الگو باید در حول صراط مستقیم و راه میانه ساماندهی گردیده و به چپ و راست متمایل و منحرف نشوند؛ زیرا: «الیمین والشمال مذله والطریق الوسطی هی الجاده» (نهج البلاغه، خطبه 16). بدیهی است در این مسیر، مسائل و مشکلاتی وجود دارد که اهداف الگو را به چالش میکشد؛ اما نشانههای راه، آیات هدایتگر قرآن کریم است: «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ» (بقره: 2). مقابل هم قراردادن اهداف و مسائل در این مدل، بدین معنی است که هر هدفی، اعم از کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، مشکلات خاص خود را دارد و لذا باید متناسب با اهداف الگو، برنامههای کوتاهمدت (5-1 ساله)، میانمدت (25-5 ساله) و بلندمدت (50-25 ساله)، اعم از ملی، منطقهای، قارهای و جهانی و در ابعاد مادی و معنوی تنظیم و با روشهای مناسب به اجرا در آورد. انسان¬ها معمولاً از دو چيز نگرانند: اندوه گذشته و خوف از آينده؛ و آرامش مادی و معنوی انسان نيز مشروط به رفع اين دو نگراني است: «ألا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس: 62). بنابراين برنامه¬های الگو، اعم از کوتاه¬مدت، ميان¬مدت و بلند¬مدت (افق) بايد به گونه¬ای باشد که کشور را به آرمان نهايي خود، يعنی درجات بالای امنیت فردی و اجتماعی برساند و يا حداقل بدان نزديک نمايد. يعنی در بعد مادی، تأمين حداکثری امنيت ملی، قدرت ملی و منافع ملی در ابعاد مختلف سياسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، علمی و فناوری؛ و در بعد معنوی نيز نيل به درجات بالای امنيت و آرامش و نيل به قرب الهی بگونه¬ای که انسان مصداق آيه شريفه: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً، فَادْخُلِي فِي عِبَادِي، وَادْخُلِي جَنَّتِي» (فجر: 30-27) گردد.