چکیده:
تقابل راهبردی رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران در قالب رویکردها و نظریه های مختلف روابط بین الملل و به طور خاص نظریه های جریان اصلی مورد بررسی و مطالعه محققان مطالعات منطقه غرب آسیا قرار گرفته است. در مقاله حاضر نگارنده به دنبال ارایه رویکرد پژوهشی متفاوت نسبت به بررسی رقابت راهبردی مذکور است و در ادامه با طرح الگوی نظری متفاوت به دنبال تبیین دقیق تر از محتوا و تبارشناسی سیستم کنترل رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت برامده است. سوال پژوهش پیش رو این است که راهبرد کنترل منطقه ای جمهوری اسلامی ایران توسط رژیم صهیونیستی به چه صورت بوده است و از چه اجزایی برخوردار است؟ در پاسخ به سوال فوق فرضیه ذیل مطرح می شود سیستم کنترل رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران به صورت شبکه ای و هوشمند درآمده است و از پنج جزء خرده شبکه دسترسی درون سرزمینی، خرده شبکه جاسوسی در همسایگان مرزی، خرده شبکه متحدین منطقه ای، خرده شبکه قدرت های فرامنطقه ای و استفاده محدود از قدرت نظامی تشکیل شده است. روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی- تبیینی و روش جمع آوری داده ها اسنادی است.
The strategic confrontation between the Zionist regime and the Islamic Republic of Iran in the form of different approaches and theories of international relations and specifically mainstream theories has been investigated and studied by researchers of West Asian studies. In this article, the author seeks to present a different research approach to the study of that strategic competition, and further, by proposing a different theoretical model seeks a more detailed explanation of the content and genealogy of the control system of the Zionist regime against the Islamic Republic of Iran and the axis of resistance. The question of the upcoming research is, what was the regional control strategy of the Islamic Republic of Iran by the Zionist regime and And what components does it have? In response to the above question, the following hypothesis is proposed: the control system of the Zionist regime against the Islamic Republic of Iran has become a networked and smart one, and it consists of five sub-networks: intraterritorial access sub-network, espionage sub-network in border neighbors, sub-network of regional allies, Sub-network of extra-regional powers and limited use of military power is formed. The research method of this article is descriptive-explanatory and the data collection method is documentary.
خلاصه ماشینی:
سؤال پـژوهش پـيش روي ايـن است که راهبرد رژيم صهيونيستي جهت کنترل قدرت نفوذ منطقه اي جمهوري اسلامي ايران به چه صـورت بـوده و اجزاي آن کدام است ؟ يافته هاي پژوهش حـاکي از آن اسـت کـه سيسـتم کنتـرل رژيـم صهيونيسـتي در برابـر جمهوري اسلامي ايران به صورت شبکه اي و هوشمند درآمده است و از پنج جـزء خـرده شـبکۀ دسترسـي درون سرزميني ، خرده شبکۀ جاسوسي در همسايگان مرزي ، خرده شبکۀ متحدين منطقـه اي ، خـرده شـبکۀ قـدرت هـاي فرامنطقه اي و استفادة محدود از قدرت نظامي تشکيل شده است .
در پژوهش پيش روي، نگارنده با استفاده از رويکرد شبکه اي و با بهره گيـري از مفـاهيمي مانند سيستم کنترل و راهبردهاي مهارکننده به دنبال تبيين رفتار راهبردي رژيم صهيونيسـتي در چارچوب نظم شبکه اي شدة امنيتي منطقۀ غرب آسيا در برابر جمهوري اسلامي ايران از سـال ١٩٤٨ تا ٢٠٢٢ است .
زيربناي تحول مذکور تغيير محتوايي در نظم امنيتي و تبديل آن به نظم پيچيدة پيش بينيناپـذير است ؛ در اين نوع از نظم ، پيچيدگي تهديدات سبب ميشود تا واحد کنترل کننده از واحـدهاي نيابتي استفاده کند و از مداخلۀ مستقيم مستمر بپرهيـزد؛ از ايـن رو کـاهش هزينـه هـاي کنتـرل تهديدات راهبردي در نظم هاي پيچيده مهـم تـرين عامـل در تغييـر سيسـتم کنتـرل محسـوب ميشود؛ به عنوان مثال کنترل محور مقاومت توسط آمريکـا در خوشـه هـاي شـامات و خلـيج فارس توسـط واحـدهاي دولتـي نيـابتي عربسـتان سـعودي، امـارات متحـدة عربـي و رژيـم صهيونيستي انجام ميشود و مداخلۀ سخت افزاري امريکا به حداقل خود رسيده است .