چکیده:
بیش از یک قرن است که بحث رباعیات منسوب به خیام، به ویژه رباعیات عرفانیِ منسوب به او، مسألۀ مورد توجه خیامپژوهان است. در این پژوهش به دنبال این هستیم که ببینیم چرا تفکر عرفانی رباعیات خیام را به نفع خود مصادره کرده است؟ خوانش انتقادی متون بر مبنای نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم، میتواند در این زمینه راهگشا باشد. در این نظریه به تأثیر شاعر متقدم و عکسالعملهای شاعران متأخر در برابر او توجه میشود. «بدخوانی خلاق» و «تغییر افق انتظار»، از مباحث مهمِ مطرح در نظریۀ اضطراب تأثیر هستند. این دو مبحث به بررسی واکنشهای شاعر متأخر میپردازند که ما در رباعیات الحاقی در مورد آن بحث کردهایم. بدین ترتیب این نظریه کمک میکند که دریابیم عرفان چرا و چگونه این کار را کرده است. پس از بررسی نمونههایی از رباعیات اصیل و مقایسۀ آن با رباعیات عارفانهای که در اصل از عطار و باباافضل کاشانی است، به این نتیجه رسیدهایم که تلفیق عرفان با فلسفۀ خیام که در اصل جمع ضدین است، اتفاقاً در فرهنگ ایرانی پذیرفته شده است. با توجه به وجود چالش میان تفکر خیامی و گفتمان عرفانی، گفتمان عرفانی مستقیماً نتوانسته است به انتقاد از اندیشۀ خیامی بپردازد بلکه از طریقِ تغییر افق انتظارِ مخاطب و با وارد کردن رباعیات عرفانی در رباعیات خیام، پس از قرنها چهرۀ عارفانهای از خیام معرفی کرده که حتی از خیامِ فیلسوف نیز محبوبیت بیشتری دارد.
Khayyam researchers have been discussing the imputed quatrains, especially the mystical quatrains imputed to him for more than a century. In this study, we are attempting to understand why mystical thoughts have confiscated Khayyam's quatrains for its own purposes. This is where critical reading of texts based on Harold Bloom's theory might be useful. This theory focuses on the influences of Khayyam on the later poets and their reactions to him. Creative misreading and changing the horizon of expectation are two important issues of anxiety of influence. These two topics examine the reactions of late poet, which we have discussed in the additional quatrains. So, this theory aids in explaining how mysticism accomplished this. We have concluded that the fusion of mysticism with Khayyam's philosophy, which is essentially an antithesis, happens to be pleasing to Iranians. Moreover, the Iranian soul has accepted it well after looking at examples of authentic quatrains and contrasting them with mystic quatrains, which are originally from Attar and Baba Afzal Kashani. Due to the conflict between Khayyami's thinking and mystical discourse, mystical discourse has not been able to criticize Khayyami's thought directly, but through changing the audience's horizon of expectation and by adding mystical quatrains in Khayyam's quatrains, after centuries, they made a mystical aspect of Khayyam that it is even more popular than Khayyam the philosopher.
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم نیز به مسئلۀ بینامتنیت و بازخوانی متن و چالش با متنِ شاعرِ متقدم میپردازد؛ در این پژوهش با خوانشی انتقادی به چگونگی راهیافتن رباعیات عارفانه در رباعیات فلسفی خیام پرداختهایم تا ببینیم شاعران متأخر و به دنبال آن فرهنگ ایرانی با این مسئله چه برخوردی داشته و نتیجۀ این برخورد چه بوده است.
- با وجود اینکه در طول این هشت قرن، شاعران متأخر رباعیات زیادی به رباعیاتِ اصیلِ خیام افزودهاند، بازخورد فرهنگِ ایرانی با این تلفیق چگونه بوده است؟ با توجه به اینکه اغلبِ رباعیات بعداً افزوده شده است، هرقدر که به زمان ما نزدیکتر است، عرفانیتر میشود، چرا گفتمانِ عرفانی سعی داشته است اندیشۀ خیامی را در خود جذب کند؟ (درحالیکه این دو در تضاد با هم هستند) - چرا پس از این نوع برخوردِ شاعرانِ متأخر، فرهنگِ ایرانی در مقابل این مصادره سکوت کرده و حتی از آن استقبال نموده است؟ 1-2.
فرضیههای تحقیق - با توجه به اینکه رباعی، قالبی مناسب برای بیان اندیشههای هستیشناسانه است و خیام نیز در این ژانر (نوع ادبی) بسیار موفق بوده است، بسیاری از متفکران و اهل معرفت سعی داشتهاند تفکرات خود را در این قالب ریخته و خواسته یا ناخواسته رباعیاتشان با رباعیات اصیل خیام تلفیق شده است.