چکیده:
یکی از دولتهای تاثیرگذار بربر در مغرب اسلامی موحدون بودند که موفق شدند پس از تثبیت قدرت در قرن ششم هجری بر مغرب و اندلس حاکمیت یابند. شکوفایی نظام سیاسی و استمرار اقتدار موحدون، در دوران تثبیت قدرت طی فرایندی از برنامهریزی، توسعه و تدابیری شکل گرفت که ابویوسف منصور(580- 595هـ/1184- 1198م) نقش مهمی در آن ایفا نمود. او برای اداره این سرزمین با مدیریت و ساماندهی تشکیلات اداری و دیوانی، توجه به صنعت و نوآوری در امور نظامی، فعالیت بسیار و هوش فوق العادهای از خود نشان داد. براین اساس آنچه از منظر این پژوهش اهمیت دارد؛ تغییرات سیاستهای نظامی موحدون در دوره ابویوسف منصور و بررسی تاکتیکها و تدابیر جنگی در این دوره است. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تاکید بر منابع این دوره تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که سیاستهای نظامی موحدون در دوران ابویوسف منصور و پس از استقرار قدرت سیاسی، دچار چه تحولاتی گشت؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که از آنجا که دولت موحدون در دوران خلافت منصور با مدعیان داخلی و مشکلات خارجی مواجه گشت، براین اساس خلیفه منصور موفق شد با اتخاذ تدابیر نظامی و سیاستهای مناسب ابتدا مدعیان داخلی را سرکوب و سپس با دشمنان خارجی مقابله و دولت موحدون را به اوج قدرت برساند.
One of the influential Berber states in the Islamic Maghreb that managed to rule Maghreb and Andalusia after establishing their power in the 6th century AH was the Almohad Caliphate. The prosperity of the political system and the continuation of the authority of Almohads was formed during the period of consolidation of power through a process of planning and development by Abu Yusuf Mansour (580-595 AH /1184-1198 AD). He showed a lot of activity and extraordinary intelligence to manage this land by organizing administrative and judicial organizations, paying attention to industry and innovation in military affairs. This research, thus, concerns the study of changes in the military policies of Almohads during the period of Abu Yusuf Mansour and the review of war tactics in this period. With a descriptive- analytical approach and by emphasizing the sources of this period, this research tries to shed lights on the changes occurring in the military policies of Almohads during the time of Abu Yusuf Mansour. The findings of the research indicate that by adopting an appropriate military strategy and policy, Mansour first suppressed the internal claimants of power and then confronted the foreign enemies and brought the Almohad government to the peak of power.
خلاصه ماشینی:
اولين اقدام منصور به مسيحيان اندلس در سال ۵۸۵هـ رخ داد، چرا که وقتي او مشغول سروسامان دادن به اوضاع افريقيه بود، نيروهاي قشتالة (Castile or Castille) بخش اعظم غرب اندلس را تصرف کردند(ابن عذاري، ۱۹۶۰: ۳/ ۱۷۰) ناوگان عظيم صليبي متشکل از نيروهاي مسيحيان به رهبري سانچوي اول(Sancho I)(شاه پرتغال) به آبهاي غرب اسپانيا وارد شدند و ًشلًب (Silves) را گرفتند اما در سال ۵۸۷هـ ابويوسف شهر شلب را از مسيحيان پس گرفت و به مراکش بازگشت (مراکشي ، ۱۳۹۰: ًً ۱۹۲) با وجود توافقات متعددي بين طرفين ، اما آلفونسو پيوسته به دنبال پس گرفتن قدرت و جمع آوري نيرو براي جنگ با موحدون بود.
سلسله نبردهايي بين آنها و نيروهاي مسيحي شامل شاه قشتالة ، آلفونسو هشتم ، شاه پرتغال، و قدرتهاي ديگر مسيحي صورت گرفت (سلاوي، ۱۹۵۴: ۲/ ۱۵۴) ابويوسف يعقوب منصور خود در راس سپاه موحدون قرار داشت و با رشادت فراوان جنگ به نفع مسلمانان به پايان رسيد و به ائتلاف مسيحي شکست سختي وارد آمد(ابن خطيب ، ۱۹۵۶: ۲۶۹) مسلمانان قلعه را محاصره کردند و به سختي به آن وارد شده و دروازه هاي آن را آتش زدند.
منصور از جمله خلفايي بود که همواره بر بسيج داوطلبانه مردم تاکيد داشت (ابن عذاري، ۱۹۶۰: ۳/ ۱۷۴) در سال ۵۸۶هـ چون خبر رسيد که فرانک ها بر شهر شلب تسلط يافته اند، ابويوسف يعقوب مردم را به جهاد فراخواند(سلاوي ، ۱۹۵۴: ۲/ مطالعات تاريخي جنگ / سال ١٤٠١/ دوره ٦ شماره ٢ ۱۸۴) خليفه دستور داد اسلحه و آذوقه تهيه کنند و در رباط فتح در شهرً سلا اردو بزنند تا جمعيت کامل شده و قبايل جمع شوند، سپس به قرطبة رفت و پرچم ها و نمادها را در مجموعه جامع قرطبة به پاداشت (حميري ، ۱۹۸۰: ۳۴۲).