چکیده:
کارگاهها و آزمایشگاههای واقع در عموم نهادهای آموزشی، تحقیقاتی و صنعتی کشور؛ بطن، تنور اصلی و محور تولیدی
این مراکز بوده و کیفیت هر خروجی اعم از فارغ التحصیلان، کاربردی بودن مقالات، ابداعات و اختراعات و یا کالا و خدمات
مورد نیاز واقعی جامعه؛ منوط به پیوست نمودن ملاحظات فرهنگی، تربیتی، تکنولوژیهای نرمافزار محور آموزشی و همچنین
بهینهسازی تجهیزات، مواد آزمایشگاهی و نوع رویکردهای متخذه طی فعالیتهای روزمره دارد. مع الاسف و به دلائل ریشه-
ای متعدد، معدل بهرهوری از این همه امکانات و ظرفیتهای موجود؛ بسیار پائینتر از سطح تدابیر مطرح در الگوی پایه
پیشرفت ارزیابی میشود. نظر به نقش تاثیرگذار این محلها در بسط علم در عرصهی زندگی و تحقق اقتصاد مبتنی بر
دانش و دانائی، نیاز است رویکردهای راهبردیِ کارآمدتر و موثرتری در این عرصه اتخاذ گردد. تدارک سازوکار لازم برای
استقرار شاخصهای ارائه شده ذیل افق 1444 مندرج در پیشنویس پایه، زمان و کیفیت تزریق توانمندسازهای موثر در
عرصه ی اجرا،؛ تابع مقتضیات و مولفههای متعددی است که در این مقاله تلاش گردیده به عوامل مهم و اثربخش آن اشاره
شود. رویکردهای مدیریتی معمول در کانونهای فنآور، مدل چهار محوری تبدیل کارگاههای بومی و آزمایشگاههای سنتی
به کانونهائی برای بسط و گسترش تولیدات بومی، منطقهای و ملی، مزایای ساختار سازمانی شبکهای بواسطه راهبردهائی
مانند طرح الحاق یا ارتباط جایگاههای فوق به شبکههای موفق آزمایشگاهی کشور از جمله راهبردهای عملی کمهزینه
منطبق با خطوط ترسیمی تاکید شده در عرصه اقتصاد مقاومتی میباشد که تلاش گردیده در این مقاله؛ به مهمترین آنها
اشاره شود.