چکیده:
اختلالات روانی ریشههای عمیقی در شناخت و باورهای افراد دارد و افسردگی به عنوان رایجترین بیماری روانی از این قاعده مستثنی نیست. ریشههای عاطفی و روانی تصادمی خاص با باورهای مذهبی دارد و تعیین آثار این مواجهه به درمانگران این امکان را میدهد که به شیوههای تازهای در برخورد با افسردگی بیندیشند. این نوشته در پی آن است که تأثیر باور مذهبی مهدویت را درمان ریشههای این اختلال بررسی کند و با توجه به پذیرش روزافزون روششناختی در درمانگری، از معارف مهدوی برای فراهم آوردن آموزههای لازم برای درمان افسردگی یاری بجوید. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل افسردگی از سوی آرون بِک متفکر شناختی است که با بخشی از آموزههای مهدوی که امیدزا و انگیزهساز هستند تلاقی داده شده و آثار این تلاقی از نگاه تحلیلی بررسی شود. نتایج بررسی نشان میدهد که معارف مهدوی دارای این ظرفیت است که نگاه شخص به خود، آِینده و جهان پیرامون را دچار تغییر کرده و نه فقط ریشههای شناختی افسردگی را درمان کند بلکه انگیزههای کافی روانی و عاطفی برای ایستادگی در برابر حسن ناکامی و شکست را در فرد فراهم بیاورد.
خلاصه ماشینی:
نتایج بررسی نشان میدهد که معارف مهدوی دارای این ظرفیت است که نگاه شخص به خود، آِینده و جهان پیرامون را دچار تغییر کرده و نه فقط ریشههای شناختی افسردگی را درمان کند بلکه انگیزههای کافی روانی و عاطفی برای ایستادگی در برابر حسن ناکامی و شکست را در فرد فراهم بیاورد.
در این نوشتار اگرچه بر تحلیلهای آرون بِک در روش درمانشناختی و نگاه خاص او در روانشناسی به مسئله افسردگی توجه شده است اما در تعمیم تحلیلها و درمانهای ارائه شده برای اختلالات فردی به اختلالات اجتماعی جانب احتیاط را رعایت کرده و تلاش کردهایم تا مشابهتها ما را از توجه به تفاوتها باز ندارد.
در این بررسی کوتاه، از میان آموزههای اسلامی، اثر باور به مدیریت فعال حضرت حجت؟ع؟ در عصر غیبت از نگاه تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده است تا اثرات این cognitive باور بر درمان و یا کاهش افسردگی مورد مطالعه قرار بگیرد.
طبق نظریه آرون بک، فرد افسرده بهطور ناخواسته، نسبت به خود، حال و آینده و تجاربی که در زندگی کسب کرده و تمام عوامل تأثیرگذار، نگاهی بدبینانه و منفی دارد و این افکار منفی منجر به تشدید افسردگی شده و شخص در این حالت در سیکل معیوب افسردگی و افکار منفی گرفتار میشود؛ به همین جهت میزان افکار خودکار منفی با شدت افسردگی رابطه مستق 7 > طرحوارهها: ساختارهای ثابتی در ساختار شناختی فرد است که مانند عینکی عمل میکند؛ فرد با آن به وقایع نگاه کرده، براساس آن تجربیات خود را معنا و تفسیر میکند.