چکیده:
از روزگاران کهن، اسبها در میدان نبرد پابهپای سربازان و فرماندهان حضورداشته و ساخت پوششهای محافظ، ازجمله نقاب صورت، در دورههای مختلف مرسوم بوده است. علاوه بر نبوغ و علاقه هنرمندان به نقش اندازی، رجزخوانی در میدان جنگ، دلیلی بر افزایش تمایل، جهت هنرنمایی در این نمونه آثار بود. در نقابهای فلزی اسبهای دوره صفوی نیز میتوان نمونههای جالبی از نقوش را ملاحظه کرد که گاه با نقابهای فلزی اسبهای عثمانی اشتراکاتی دارد. هدف از این پژوهش، شناسایی وجوه اشتراک و افتراقِ نقابهای اسب این دو سلسله، دستیابی به دلیلِ این شباهتها و تفاوتها و انتسابهای صورت گرفته به آنهاست. پرسش مطرحشده این است که: وجوه اشتراک و افتراق میان نقابهای فلزی اسب صفوی و عثمانی چیست؟ و تا چه حد انتسابهای صورت گرفته به هر یک را میتوان صحیح دانست؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و مطالب به شیوۀ کتابخانهای و میدانی گردآوریشده است. نتایج حاکی از آن است که باوجود عدم وحدت ظاهری در آثار عثمانی، شباهتها و تفاوتهایی میان این دو وجود دارد؛ اما نمونههایی از نقابهای فلزی اسب عثمانی وجود دارد که بسیار به نمونههای صفوی – که وحدت صوریِ خود را حفظ کردهاند - شباهت دارد. در بیشتر نمونههای صفوی، فرمها دارای خطوط نرم و یکدست بوده و زمینه اثر با نقوش پرکار پوشانده شده؛ اما در آثار عثمانی برخی نمونهها دارای خطوط نرم و برخی شکسته و خشن است. نقوش، در مواردی پرکار بوده و در برخی، اندک و گاه بدون هیچ نقشی است. همچنین با توجه به شباهت بسیار برخی نمونههای عثمانی به آثار صفوی، نمیتوان این مسئله را تنها برگرفته از تبادلات فرهنگی و تأثیرپذیری از هنر یکدیگر دانست و این فرضیه مطرح میشود که نمونه نقابهای فلزی اسب عثمانی، احتمالاً متعلق به فرهنگ ایران بوده و یا به دست هنرمندانِ ایرانی مقیم آن سرزمین، ساختهشده است.
From ancient times the horses have been present on the battlefield in the footsteps of soldiers and commanders and the making of protective coverings, including shaffron, has been common in different periods. In addition to the genius and interest of artists to etching, arrogance and rodomontade on the battlefield was a reason that increased the desire of artists to perform in this sample of works. In the Safavid shaffrons can also see interesting examples of designs that sometimes have in common with the shaffrons of Ottoman. The purpose of this study is to identify the commonalities and differences between the shaffrons of these two dynasties, to achieve their attributions due to these similarities and differences. The question is: what are the commonalities and differences between the shaffrons of the Safavid and Ottoman? And to what extent can the attributions made to each be considered correct? The research method is descriptive-analytical and the materials have been collected in a library and field manner. The results indicate that despite the apparent lack of unity in the Ottoman works, there are similarities and differences between the two; But there are examples among the Ottoman shaffrons that are very similar to the Safavid examples - which have preserved their formal unity-. In the most of Safavid examples, the forms have soft and uniform lines and the background of the work is covered with elaborate designs; But in Ottoman works, some examples have soft lines and some are broken and rough. The motifs are prolific in some cases and in some, few and sometimes without any motifs. Also, due to the similarity of some Ottoman examples to Safavid works, this issue cannot be considered only from cultural exchanges and the influence of each other's art, and it is hypothesized that the example of Ottoman shaffrons probably belong to Iranian culture or to made by Iranian artists living in that land.
خلاصه ماشینی:
همچنین با توجه به شباهت بسیارِ برخی نمونههای عثمانی به آثار صفوی، نمیتوان این مسئله را تنها برگرفته از تبادلات فرهنگی و تأثیرپذیری از هنر یکدیگر دانست و این فرضیه مطرح میشود که نمونه نقابهای فلزی اسب عثمانی، احتمالاً متعلق به فرهنگ ایران بوده و یا به دست هنرمندانِ ایرانی مقیم آن سرزمین ساختهشده است.
در بیشتر نمونههای صفوی به پیروی از هنر ایران، فرمهای نرم و نقوش پرکار در سطح اثر قابلمشاهده است؛ اما این وحدت و پیروی از یک الگوی مشخص– ازنظر فرم، نقش و فلز مورد استفاده- در آثار مذکور عثمانی وجود ندارد.
4) / شکل 5: نمونههایی از نقوش متفاوت و اجرای نقابهای اسب عثمانی، موزۀ نظامی استانبول، شمارۀ پیوستهای (178/9422/14768/168/7158) Fig. 5: Different sample of motive of Ottoman`s shaffrons, the Military Museum of Istanbul, Accession numbers (178/9422/14768/168/7158) 4.
D. , Made for Sultan Murad III, Iron, the Military Museum of Istanbul, Accession number (179) در بررسی صوری آثار، این نکته قابل تأمل است که این شباهتها و تفاوتها در زمینههایی چون وجود و چگونگی ظهور نقوش نقابها، نوع فلز استفادهشده و مواردی دیگر، میتواند به سبب دلایل متعدد و مختلفی بروز کرده باشد که نیازمند پژوهش تحلیلی و مستقل دیگری است، اما با توجه به قدمت دیرینۀ نقاب اسب در ایران– وجود نشانهها و مدارکی در تپۀ حسنلو-، تأثیرپذیری عثمانیان از فرهنگ و هنر ایران و مهاجرت اجباری و اختیاری هنرمندان ایرانی به آن سرزمین، بررسی نگارههای نقابهای اسب در هر دو فرهنگ که بازتابی از واقعیات زمانۀ کشورهاست و دیگر موارد، میتوان در منشأ عثمانی آنها تردید کرد.