چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان، کمالگرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی است. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی شهرستان آران و بیدگل در سال 1399بودند که از بین آنها،60 نفر به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شد و در گروههای آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) و مثبت اندیشی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، کمالگرایی تری – شورت و همکاران (1995)، سلامت روانی گلدنبرگ (1979) به دست آمدند. پروتکل آموزش مهارتهای مثبت اندیشی سلیگمن و همکاران (2005) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ربکا (2009) به مدت هشت جلسه به صورت هفتگی برگزار شد. گروه گواه، درمان دریافت کرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی و گروه گواه بر سلامت روان (01/0 P< و 48/60 F = )، خودتنظیمی سازشیافته (01/0 P< و 40/39 F = ) و خودتنظیمی سازشنیافته (01/0 P< و 99/50F = ) و کمالگرایی مثبت (01/0 P< و 76/8F = ) و کمالگرایی منفی (01/0 > P و 44/27F = ) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد و خودتنظیمی سازشیافته در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (01/0 > P) و سلامت روان در گروه مثبتاندیشی در پایان پسآزمون بالاتر از گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بوده است (05/0 > P). نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت از نظر تأثیرگذاری، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی سازشیافته و مثبتاندیشی بر بهبود سلامت روان بیشترین تأثیر داشتند.
Aim: The purpose of this research is the effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness and positive thinking on improving mental health, perfectionism and cognitive emotion regulation strategies in family heads suffering from major depressive disorder. Method: The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and follow-up with the control group. The statistical population of the present study included all heads of families suffering from major depressive disorder in Aran and Bidgol cities in 2020, of which 60 people were selected by purposive sampling and in the experimental groups of cognitive therapy based on mindfulness (20 people) and positive thinking. (20 people) and control (20 people) were placed. The data were obtained using Garnevsky et al.'s (2001), Terry-Short et al.'s (1995), and Goldenberg's (1979) mental health questionnaires. Seligman et al.'s (2005) positive thinking skills training protocol and Rebecca's (2009) mindfulness-based cognitive therapy were held weekly for eight sessions. The control group received treatment and was put on a waiting list. In line with inferential analysis, analysis of variance with repeated measurements and SPSS 22 software were used. Result: The results showed that between the two cognitive therapy groups based on mindfulness and positive thinking and the mental health evidence group (P Conclusion: It can be concluded that in terms of effectiveness, cognitive therapy training based on mindfulness had the greatest impact on compromised self-regulation and positive thinking on improving mental health.
خلاصه ماشینی:
اثربخشي شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي و مثبت انديشي بر بهبود سلامت روان ، کمال گرايي و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگي اساسي سيدعلي اصغر سيدابراهيمي کارشناسي ارشد گروه روانشناسي ، واحد بادرود، دانشگاه آزاد اسلامي ، بادرود، ايران / دريافت : ٩٩/٠٤/٢٢ پذيرش : ٩٩/٠٦/٢٦ ايميل نويسنده مسئول : merajeentezar@gmail.
نتايج مطالعات مختلف بيانگر تأثير آموزش هاي ذهن آگاهي بر کاهش استرس ، بهبود سلامت روان و بهبود کارايي در بيماران است (صفر زاده و جهانگيري، ١٣٩٧؛ نريماني ، زاهد و گلپور، ١٣٩١؛ خوش خطي ، اميري مجد، بزازيان و يزدي نژاد، ١٣٩٩)؛ همچنين پژوهش کهريزي، تقوي، قاسمي و گودرزي (١٣٩٦) تأثير آموزش شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر علائم افسردگي، اضطراب و علائم جسماني مبتلايان به آسم نشان دادند و نتايج شيرين زاده ، بشليده ، حميد، مرعشي و هاشمي شيخ شباني (١٣٩٤) نشان داد که شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي باعث کاهش نشخوار فکري، افسردگي و نقص بازداري افراد مبتلا به افسردگي شده است .
آيا بين اثربخشي شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي و مثبت انديشي بر بهبود سلامت روان ، کمال گرايي و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان تفاوتي وجود دارد؟ روش پژوهش حاضر از طرح هاي کاربردي و تجربي ميداني از نوع پيش آزمون - پس آزمون و پيگيري همراه با گروه گواه بود.
بحث و نتيجه گيري هدف پژوهش حاضر اثربخشي شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي و مثبت انديشي بر بهبود سلامت روان ، کمال گرايي و راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگي اساسي بود.