چکیده:
هدف: هدف این پژوهش شناخت و شناسایی دلایل رواج ازدواج زودهنگام کودکان یا کودک همسری در ایران و تحلیل اجتماعی و فرهنگی دقیق این آسیب اجتماعی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی – کمّی) و از نظر هدف کاربردی با رویکرد روش شناختی در مقیاس کلان بود. در بخش کیفی مشارکتکنندگان شامل کارشناسان، والدین و جامعه هدف که کودکان و نوجوان دختر و پسر بودند که در سنین پایین به دلایل مختلف ازدواج کرده بودند که با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز مصاحبههای میدانی تحلیلی بود و با 311 مشارکتکننده انجام پذیرفت. برای اعتبار یافتهها نیز از روایی صوری و پایایی با روش کدگذاری مجدد توسط تیم کدگذار استفاده شد. در بخش کمّی پژوهش نیز مبنای تحلیل پیمایشها و سالنامههای مرکز آمار ایران صورت گرفته از سال 1385 تا 1393 بود که در هفت استان (خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان) کشور انجام شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که مهمترین عوامل موثر بر تداوم کودک همسری شامل فقر، تحصیلات پایین و کمسوادی، نبود حمایت قانونی، موجودیت ماده قانونی ۱۰۴۱ برای ازدواج در سن ۱۳ سال برای دختر و ۱۵ سال برای پسر، فشارهای اجتماعی و نگاه مردمحور و باورهای سنتی و مذهبی است. از آثار ازدواج زودهنگام میتوان به افزایش طلاق، کودک بیوه گی، رشد کودکان بیسرپرست و بد سرپرست، عدم اشتغال و باز ماندن از تحصیل، سوءاستفاده جنسی از دختران، تداوم چرخه فقر و فحشا، افزایش بیماریهای جسمی و جنسی و روحی است. نتیجهگیری: ازدواج زودهنگام کودکان و نوجوانان دختر در ایران بهعنوان آسیبی اجتماعی و فرهنگی در بیشتر استانهای کشور رواج دارد که با آسیبهای مختلف همراه است؛ بنابراین، ضرورت جدی دارد که قانونگذاران با بالا بردن سن ازدواج از یک طرف و مسئولان و دستاندرکاران حوزه خانواده نسبت به پیشگیری و اقدامات مداخله گرایانه نسبت به کلیت این موضوع اقدام نمایند.
Aim: The purpose of this research was to recognize and identify the reasons for the prevalence of early child marriage in Iran and to analyze the social and cultural details of this social problem. Method: The current research method was integrated (qualitative-quantitative) and practical in terms of its purpose. In the qualitative part, the participants included adults, children and adolescent girls and boys who were married at a young age (under 18 years) for various reasons, who were selected by purposeful sampling. The research tool was an interview and continued with 311 participants far more then theoretical saturation were needed. For the validity of the findings, face validity and reliability were used with recoding method by the coding team. In the quantitative part of the research, it was based on the analysis of surveys conducted from 2006- 2014 in seven provinces (Khorasan Razavi, East Azerbaijan, Khuzestan, Sistan and Baluchistan, West Azerbaijan, Hormozgan and Isfahan) of the country. Results: The findings showed that the most important factors affecting the continuation of child marriage include poverty, low education and illiteracy, legal permission to marry (13 for girls and 15 for boys), social pressures, patriarchal views, and traditional and religious beliefs. One of the effects of early marriage is the increase in divorce, lack of Jobs and eduction, and child widowhood, the growth of orphaned and poorly cared for children, sexual abuse of girls, the continuation of the cycle of poverty and prostitution, and the increase in physical, sexual and mental illnesses for girls. Conclusion: Early marriage of female children and adolescents in Iran is prevalent as a social and cultural harm in most provinces of the country, which is associated with various harms. Therefore, there is a serious need for changing the current laws on marriage and the officials and those involved in the family field to take preventive and interventionist measures on this issue.
خلاصه ماشینی:
کودک همسري در تاريخ بشريت يک پديده نوظهور نيست و هم اينک توجه عموم ، از جمله خانواده ها و نيز محققان ، گروه هاي مدافع حقوق کودکان ، سازمان هاي غير دولتي و بسياري از نظام هاي سازمان مللي را به خود جلب کرده است ؛ بدون شک سرمايه گذاري اجتماعي بر روي دختران ، بسط سرمايه هاي اجتماعي و اقتصادي آنها و تضمين دسترسي شان به خدمات آموزشي و بهداشتي نشان روشني از برابري جنسيتي است که موجبات شکوفايي جوامع قوي تري را فراهم مي کند.
اين نوع ازدواج در خانواده هاي ايراني درنتيجۀ ريشه دار شدن فقر و ميل والدين به کنترل روابط دخترانشان بوده است (احمدي، ١٣٩٦)؛ بر اين مبنا هدف اين پژوهش بررسي رواج کودک همسري در هفت استان ايران را با تأکيد بر عوامل مسلط اجتماعي- فرهنگي مي باشد؛ عواملي که بازتاب نابرابري هاي عميق جنسيتي مؤثر در تداوم حيات اين پديده هستند.
ميزان طلاق زير سن ١٨ سال در دهه گذشته در استان خراسان رضوي تحليل دقيق هر دوي نمودار هاي فوق نشانگر اين است که ازدواج زودهنگام کودکان تأثير ژرف تري بر روي دختران دارد تا پسران .
از مهم ترين عوامل موثر در اين منطقه در ازدواج کودکان نگاه مرد سالارانه و انقياد زنان از سوي مردان جهت کنترل اميال جنسي آنها است همچنين فقر، کمبود تحصيلات ، اعمال فرهنگي و ناامني، وجود کودک همسري را تشديد و تقويت مي نمايد زيرا دختران به اندازة پسران ارزشمند محسوب نشده و به عنوان باري بر دوش خانواده شان ديده مي شوند.