چکیده:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت پیشبینی طلاق عاطفی بر اساس سبکهای دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان با نقش واسطهای فرسودگی زناشویی بود. روش: این پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی - متوالی و هدایت شده بود و جامعه آماری 1854 زن متأهل مراجعهکننده به خانههای سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای 375 زن بر اساس نرمافزار sample power انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای طلاق عاطفی گاتمن (2008)، باورهای فراشناختی ولز و همکاران (2004)، سبکهای دلبستگی بزرگسالان کولینزورید (1990) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) بود که بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. به منظور تحلیل دادهها، علاوه بر شاخصهای آمار توصیفی، از روش آماری معادلات ساختاری smartpls استفاده شد. یافتهها: یافتههای نتایج ضرایب استاندارد مسیر مستقیم نشان داده است که بین سبک دلبستگی ایمن با فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی اثر مستقیم منفی و بین باورهایی درباره نگرانی، باور کنترل ناپذیری همبستگی اثر مستقیم و با باور اطمینان شناختی، باور نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی همبستگی اثر مستقیم منفی برقرار است (01/0=P)؛ همچنین نتایج ضرایب استاندارد مسیر غیرمستقیم نشان داده است که بین سبکهای دلبستگی و باورهای فراشناختی با نقش واسطهای فرسودگی زناشویی با طلاق عاطفی زنان رابطه و شدت اثر مطلوبی دارد (01/0=P). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد میشود بهمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زوجها در طول ملاحظات درمانی بپردازند.
Aim: The aim of this study was to present a model for predicting couples' emotional divorce based on attachment styles and metacognitive beliefs mediated by marital burnout in married women. Method: This descriptive-correlational exploratory study was consecutive and guided and the statistical population was 1854 married women referring to health centers in Tehran in 1398. Using multi-stage random sampling method, 375 women were selected based on sample power software. Were. The research instruments were Guttman (2008) Emotional Divorce Questionnaire, Collins and Reid's Revised Adult Attachment Scale (1990), Wells et al. (2004) and Pinez (1966) on Marital Burnout (1966). The desired sample was executed. In order to analyze the data, in addition to descriptive statistics, the statistical method of structural equations smartpls was used. Results: The findings of the results of standard direct path coefficients have shown that there is a significant relationship between metacognitive beliefs with emotional divorce and also the results of indirect path standard coefficients have shown that between metacognitive beliefs and emotional There is a relationship and intensity of marital burnout with the emotional divorce of married women. Conclusion: Based on the research findings, it is suggested to family counselors in order to create cohesion and create a conscious relationship to confront the psychological elements in order to improve the relationship between couples during treatment considerations.
خلاصه ماشینی:
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان : نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی مریم سرخابی عبدالملکی دانشجوی دکتری گروه مشاوره ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن ، ایران فریده دوکانه ای فرد* دانشیار گروه مشاوره ، ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن ، ایران معصومه بهبودی استادیار گروه مشاوره ، واحد رودهن ، دانشگاه آزاد اسلامی ، رودهن ، ایران دریافت : ١٤٠٠/٠٢/٣٠ پذیرش : ١٤٠٠/٠٦/٢٨ ایمیل نویسنده مسئول : f.
در اهمیت این موضوع می توان بیان داشت که تفسیر و پیش بینی رفتار یک عضو از خانواده بدون در نظر گرفتن سایر اعضا خانواده دشوار است ، بر همین اساس است که نوع سبک دلبستگی افراد بر پایه تجربیات کســب شــده در زندگی و باورهای فراشــناختی حاصــله که در برگیرنده عواملی (باورهای مثبت در مورد نگرانی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر افکار، اعتماد شناختی، باورها در مورد نیاز به کنترل افکار، خودآگاهی شناختی) است منجر به ایجاد شناخت احساسات مربوط به خود و در ارتباط با دیگران و یا خطاهای شناختی در بیان هیجانات و احساسات بر اساس راهبردهای کسب شده در ارضاء نیاز صورت میپذیرد که در روابط زناشویی به دلیل عدم درک متقابل زوجین در بیان احساسات ، هیجانات و عواطف نسبت به یکدیگر موجب فرسودگی زناشویی و به دنبال آن فاصله عاطفی که منجر به ایجاد طلاق عاطفی می شـــود منجر شـــود.