چکیده:
جرائم ناقص یا ناتمام جرایمی هستند که مرتکب، با قصد مجرمانه تمام کوشش خود را برای ارتکاب جرم به کار میگیرد، لیکن به علل خارج از اراده وی، جرم منظور تحقق نمیپذیرد، این جرائم به لحاظ داشتن حالت خطرناک و تهدید نظم عمومی، قانونگذاران نظامهای حقوقی مختلف را به دخالت و جرم انگاری واداشته است. جرائم ناقص به عنوان یکی از مهمترین جلوههای جرم انگاری است که مصادیق آن در ایران شامل شروع به جرم، جرم عقیم و جرم محال میباشد و در کشور انگلستان علاوه بر موارد مذکور تحریک و تبانی نیز از جمله مصادیق به حساب میآیند، در این راستا فقدان معیارهای نسبتاً مشخص که تعیین کننده حدود و ثغور جرائم ناتمام میباشد که شناسایی و تفکیک جرائم مذکور را با دشواری مواجه ساخته است، ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جهت است که از یکسو به جریان عدالت کمک و از سوی دیگر موازین دادرسی منصفانه را تضمین میکند، بدین ترتیب پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سوال است که چه دیدگاهای ناظر بر ماهیت جرم ناقص وجود دارد؟
Incomplete or incomplete crimes are crimes in which the perpetrator, with criminal intent, uses all his efforts to commit a crime, but due to reasons beyond his will, the intended crime does not materialize. These crimes are dangerous and threaten public order. It has forced different rights to interfere and criminalize. Incomplete crimes are one of the most important manifestations of criminalization, examples of which in Iran include initiation of crime, sterile crime, and impossible crime, and in England, in addition to the mentioned cases, incitement and collusion are also examples, in this regard, lack of Relatively specific criteria that determine the limits and loopholes of incomplete crimes that have made it difficult to identify and separate the aforementioned crimes, the necessity and importance of addressing this issue is because it helps the flow of justice on the one hand and the standards of fair proceedings on the other hand. thus, the current research with descriptive-analytical method tries to answer the question, what views are there regarding the nature of incomplete crime?
خلاصه ماشینی:
جرم عقيم ، جرم محال ، تشخيص جرائم ناتمام ، حقوق ايران ، حقوق انگليس ١ دانشجوي دکتري گروه حقوق ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامي، نجف آباد، ايران ٢استاديار گروه حقوق ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامي،، نجف آباد، ايران ( نويسنده مسئول ) ٣استاديار گروه حقوق ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامي، نجف آباد، ايران ديدگاهاي ناظر بر ماهيت جرم ناقص گفتار اول : ديدگاه عيني پيروان اين ديدگاه حقوقداناني هستند که از آنها به عنوان مخالفان جرم انگاري جرائم ناقص ياد ميشود اين ديدگاه که بر عقايد مکتب کلاسيک مبتني است بيشتر نگاه مادي به جرم دارد و معتقد است که جرم ناقص قابل مجازات نيست ، زيرا جرم اصلي به هر دليل اتفاق نيفتاده و جامعه از آن متضضر نگرديده است و صرف وجود قصد مجرمانه و حتي اثبات آن نميتواند مجازات کسي را که قصد مجرمانه داشته ولي موفق به انجام آن نشده است ، توجيه کند.
سرانجام کنوانسيون اروپائي حقوق بشر که کنوانسيون صيانت از حقوق بشر و آزاديهاي اساسي نيز خوانده ميشود، با اختصاص بند ٢ ماده ٦ به اعلام اصل برائت و با عبارت «هر فردي که مورد اتهام قرار گيرد، بيگناه فرض ميشود مگر اين که مجرميت او به طريق قانوني ثابت گردد»، بار ديگر توجه کشورهاي اروپائي عضو شوراي اروپا و تصويب کننده کنوانسيون و پروتکل هاي الحاقي آن را به ضرورت ايجاد شرايط خاص جهت اعمال جهت اعمال اصل مذکور، در سطح منطقه اي، به خود 7 معطوف داشته است .