چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تدریس بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساختگرایی بر عملکرد دانشآموزان بود.روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها علی – مقایسه ای و همینطور از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه دوم مناطق 14 و 15 شهر تهران بودندکه با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحلهای، 327 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از سه پرسشنامه روش تدریس بر اساس ساختگرایی لبو (1993) برای سنجش روش تدریس ساختگرا، پرسشنامه محقق ساخته ترکاشوند (1391) برای روش تدریس کارکردگرا و پرسشنامه فام و تیلور (1999) برای عملکرد تحصیلی، استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل داده های پژوهش در بخش توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و ... و در بخش استنباطی از آزمون تی تک گروهی با استفاده از نرمافزار SPSS-21 در سطح معناداری 05/0 و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Smart Pls استفاده شد.یافتهها: یافته ها نشان دادند که تدریس بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساختگرایی تأثیر مثبت و معنیداری بر عملکرد دانشآموزان داشت.نتیجه گیری: بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش، روشهای تدریس، جزء عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان میباشند. از جمله روش های تدریس، روش هایی بر مبنای رویکرد کارکردگرایی و ساخت گرایی است.
Purpose: The purpose of this study was to to determine the effect of teaching based on functionalist and constructivist approaches on students' performance. Methodology: According to the applied purpose, the research method was causal-comparative in terms of data collection method and also quantitative in terms of data type. The statistical population included all secondary school students in 14th and 15th districts of Tehran. Using Morgan table and multi-stage cluster random sampling method, 327 people were selected as the sample size. In order to collect data, three questionnaires based on Labu (1993) teaching method were used to measure the constructive teaching method, Torkashvand (2012) researcher-made questionnaire for functionalist teaching method and Pham and Taylor (1999) questionnaire for academic performance. To analyze the research data in the descriptive part, mean, standard deviation, tables, etc., and in the inferential part, one-group t-test using SPSS-21 software and structural equation modeling using Smart Pls software were used. Findings: Findings showed that teaching based on functionalist and constructivist approaches have a positive and significant effect on students' performance Results: Results: Based on the findings of the study, teaching methods are among the factors affecting students' academic performance. Among the teaching methods are methods based on functionalist and constructivist approaches.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش هاي متعدد بيانگر اين است که به منظور افزايش عملکرد تحصيلي دانش آموزان و دانشجويان بايد بر راهبردهاي يادگيري دانش آموزان متمرکز شويم و برنامه - هايي را براي آموزش و توسعه اين راهبردها فراهم کنيم (قلاوندي، اماني، صالح نجفي و اماني،١٣٩٢).
از يافته هاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت که کارکردگرايي به طور اخص براي هريک از عناصر برنامه ي درسي، از جمله معلم ، دانش آموز، شيوه هاي ياددهي ـ يادگيري، ارزشيابي و محتواي آموزشي، وظايف ويژه اي قائل است که با جامعه ارتباط درهم تنيده اي دارد.
با توجه به اينکه توزيع داده ها نرمال و مقياس فاصله اي بود، در اين بخش فرضيه هاي پژوهش با استفاده از آزمون هاي پارامتريک تي تک نمونه اي براي بررسي وضعيت موجود مولفه ها، همبستگي پيرسون به منظور بررسي رابطه بين متغيرها و همچنين مدلسازي معادلات ساختاري به منظور بررسي روابط علي متغيرها مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفت .
١٣ قبول براساس جدول بالا ميتوان نوع و ميزان اثر متغيرهاي تدريس بر مبناي رويکرد کارکردگرايي و ساختگرايي بر عملکرد دانش آموزان مشاهده کرد که همه اين مسيرها تأييد شد.
اين ضريب به دست آمده بيانگر آن است که متغيرهاي شناسايي شده از ادبيات شامل روش هاي تدريس ساختگرايي و کارکردگرايي و مولفه هاي آن به خوبي قابليت پيش بيني متغير وابسته يعني عملکرد تحصيلي دانش آموزان دوره دوم متوسطه را دارد.
In order to collect data, three questionnaires based on Labu (1993) teaching method were used to measure the constructive teaching method, Torkashvand (2012) researcher-made questionnaire for functionalist teaching method and Pham and Taylor (1999) questionnaire for academic performance.