چکیده:
اسماءالله از موضوعات بحث برانگیز علوم دینی است که همواره مورد توجه مفسران مسلمان قرار گرفته و دیدگاههای مختلفی در مورد مصادیق کامل آن مطرح شده ولی تاکنون تحقیق مفصل و مبسوطی در جهت ارائه، تحلیل و ارزیابی این دیدگاهها صورت نگرفته است. در این مقاله سعی شده تا با بررسی تفاسیر شیعه و اهل سنت، و تحلیل مطالب، دیدگاه اصلی مفسران مسلمان در خصوص مصداق اتم اسمای الهی روشن گردد. براساس یافتههای این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیفی و با مطالعه موردی تفاسیر صورت گرفته است، روشن شد که از نظر مفسران شیعه، پیامبر و اهل-بیت () مصداق اتم اسمای الهی هستند و بر این امر، دلایل متعددی در تفاسیر شیعه مخصوصا از سوی معصومین () اقامه شده است. اما از نظر اهل سنت، اجماع مفسران تنها بر شخص پیامبر اکرم () قطعی است و گویا معتقد هستند که پس از پیامبر خاتم ()، به لحاظ جایگاه معنوی دیگر پیامبران الهی قرار دارند و قائل به اولویت هیچ کس بر پیامبران نیستند؛ اما در برخی از تفاسیر مهم آنها ابوبکر همردیف و همشان و مرتبه پیامبر معرفی شده است. علاوه برآن روایات و مطالبی در تفاسیرشان یافت میشود که دال بر همتایی امیرمومنان علی () و در موارد معدودی هم، دال بر همتایی اهلییت با پیامبر اکرم () است. لذا در خصوص اعتقاد مفسران اهل سنت به مصداق اتم اسمای الهی، نمیتوان اظهار نظر دقیقی نمود.
Asmaullah is one of the most controversial topics in religious sciences that has always been considered by Muslim commentators and various views have been expressed about its complete examples, but so far no detailed research has been done to present, analyze and evaluate these views. In this article, an attempt has been made to clarify the main view of Muslim commentators on the meaning of the atom of divine names by examining the interpretations of Shiites and Sunnis, and analyzing the contents. Based on the findings of this study, which has been done by analytical and descriptive method and with a case study of interpretations, it became clear that according to Shiite commentators, the Prophet and the Ahl al-Bayt (1) are examples of the atom of divine names and there are several reasons for this. Shiite interpretations have been made especially by the infallibles (). But according to the Sunnis, the consensus of the commentators is definite only on the person of the Holy Prophet (pbuh) and they seem to believe that after the Prophet Khatam (pbuh), there are other divine prophets in terms of spiritual status and they do not consider anyone to have priority over the prophets; But in some of their important interpretations, Abu Bakr has been introduced as the same rank and rank of the Prophet. In addition, narrations and materials can be found in their
خلاصه ماشینی:
مهمترين رواياتي که در تفاسير روايي معتبر شيعه مبني بر اکمل و أتم بودن پيامبر اکرم (ع) در بين همه خلايق از جمله انبياي الهي نقل شده است ، به شرح زير است عياشي، بحراني و فيض کاشاني هرکدام در تفسير خود روايت زير را نقل کرده اند : «إنّ الّله عزّ و جلّ جعل اسْمه اْلأعْظم علي ثلاثۀٍ و سْبعين حرْفاً، فأعْطي آدم مْنها خمْسۀً و عشْرين حرْفاً، و أعْطي نوحا مْنها خمْسۀ عشر حرْفاً، و أعْطي إْبراهيم مْنها ثمانيۀ أحْرف ٍ، و أعْطي موسي مْنها أرْبعۀ أحْرف ٍ، و أعْطي عيسي مْنها حرْفْين ، فکان يحْيي بهما اْلموْتي، و يْبرئ اْلأکْمه و اْلأْبرص ، و أعْطي محمّدًا (ع) اْثنْين و سْبعين حرْفاً، و احْتجب بحرْف لئّلا يعْلم أحدٌ ما في نفْسه ، و ما في نفْس اْلعباد»(عياشي، ١٣٨٠، ج ١، ص ٣٥١؛ بحراني، ١٤١٥، ج ٤، ص ٢١٨-٢١٧؛ فيض کاشاني، ١٤١٥،ج ٤، ص ٦٧؛ ج ١، ص ٥٠٠؛ شريف لاهيجي،١٣٧٣، ج ٣، ص ٤٢٥): خداي عزوجل اسم اعظم خود را مرکب از هفتاد و سه حرف کرده و از آن حروف بيست و پنج حرف را به آدم ، و پانزده حرف را به نوح ، هشت حرف را به ابراهيم و چهار حرف را به موسي و دو حرف را به عيسي داد، با همان دو حرف بود که عيسي مرده ها را زنده ميکرد و کور مادرزاد و پيسي را شفا ميداد، ولي به رسول خدا محمد (ع)از آن حروف هفتاد و دو حرف را آموخت و يکي را در پرده داشت تا کسي به آنچه که در ذات او است پي نبرد و او به آنچه که در ذات ديگران است آگاه باشد .