چکیده:
عرفان و روان درمانگری انسان گرایانه دارای مباحث نظری و عملی برای رشد و تکامل انسانند.در این پژوهش به دنبال خوانش روش تربیتی عارفان مکتب عرفان و روان درمانگری انسانگرایانه (با رویکرد تطبیقی ومطالعه موردی ملاحسین قلی همدانی رولومی)واحصاء تشابهات و تمایزات این دو مکتب در قالب ارکان وابعاد سه گانه بوده ایم:الف) عرفان وروان درمانگری انسانگرایانه، ب) راهنما و درمانگر، ج) سالک و درمانجو. پس از بررسی و تطبیق مبانی نظری، به تفکیک ارکان مطروح، تشابهات در بخش اول شامل: موضوعیت انسان،خودسازی و باطن او، رسیدن به وحدت و صلح درونی، شناخت انسان، اهمیت گذشته و تجربیات، کمال عشق و محبت، زدودن خشم وکینه، طولانی بودن فرایند خودسازی ودر بخش دوم،ا همیت راهنمای آگاه و صاحب تجربه و لزوم ایجاد ارتباط موثر و در بخش سوم نیز، اهمیت فرایند فردیت، لزوم نیت و قصد فردی و تعهد عملی به انجام دستورات، عرضه داشتن حالات درونی به راهنما و در ارتباط با تمایزات بخش اول، دوجهانی بودن ارزش عرفان و جهانی بودن رواندرمانگری، ریشه داشتن عرفان در نقل و سمع و روان درمانی در عقل. در بخش دوم نیز تلقی از پیر بعنوان مجرای فیض الهی و روانکاو بعنوان یک درمانگر، وظیفه الهی انگاشتن هدایت و دستگیری برای پیر و انتفاع برای روانکاو، عدم امکان تغییر پیر وراهنما برعکس درمانگر، مقدس انگاشتن راهنما و سالک و ارتباط تعبدی و تقدسی با او وتخصصی وتعقلی بودن رابطه با روانکاو. در بخش سوم، تلقی از سلوک بعنوان وظیفه هر مسلمان وتوجه به رضای خدا در هر عملی بجای وجهه درمانی آن.
Humanistic mysticism and psychotherapy have theoretical and practical issues for human growth and development. We have been in the form of three pillars and dimensions: a) mysticism and humanistic therapist, b) guide and therapist, c) seeker and therapist. After examining and applying the theoretical foundations, according to the proposed elements, the similarities in the first part include: the subject of man, self-creation and his inner self, achieving unity and inner peace, knowing man, the importance of the past and experiences, perfection of love and affection, removing anger and resentment The length of the self-improvement process and in the second part, the importance of an informed and experienced guide and the need for effective communication. In connection with the distinctions of the first part, the duality of the value of mysticism and the universality of psychotherapy, the roots of mysticism in transmission and psychotherapy in reason. In the second part, considering the old man as a conduit of divine grace and the psychoanalyst as a therapist, the divine duty to consider guidance and arrest for the old man and the benefit for the psychoanalyst, the impossibility of changing the old man and the guide as opposed to the therapist, sanctifying the guide and seeker. The professionalism and rationality of the relationship with the psychoanalyst. In the third part, considering behavior as the duty of every Muslim and paying attention to God's pleasure in every action instead of its therapeutic aspect.
خلاصه ماشینی:
روان درمانگري انسانگرايانه نيز به عنوان يک روش درماني،بيهمتا بودن هر فرد آدمي و گرايش طبيعي وي به سوي رشد و خودشکوفائي را در مدار توجه قرارداده ،بي آنکه رفتار آدمي تعبير و تفسير شود (چنانکه شيوه روانکاوان است ) وبه عنوان رويکردي فلسفي به مردم و مشکلات انسانيت و وجود وعمدتا به درون مايه هاي زندگي،نظير: مرگ و زندگي، آزادي، مسئوليت پذيري در قبال خود و ديگران ، يافتن معناي زندگي وکنار آمدن با احساس پوچي، آگاه شدن از خود و نگريستن به فراسوي مشکلات موجود و وقايع روزمره و همچنين برقراري روابط صادقانه و صميمي با ديگران تاکيد دارد تا بر روشها.
- بابک شمشيري وزهرا فريدون (١٣٩٣) درمقاله مفهوم خود از ديدگاه روانشناسي انسانگرا و عرفان اسلامي باتاکيد بر روش تطبيقي -جرالدکري(١٣٨٩) نظريه و کاربست مشاوره و رواندرماني، ترجمه يحيي سيد محمدي در ارتباط با درمان - کارول شاو آشتاد(١٣٩٠) نظريه هاي رواندرماني و مشاوره ،ترجمه مهرداد فيروز بخت - ريچارد شارف (١٣٩٠) نظريه هاي مشاوره و رواندرماني، ترجمه مهرداد فيروزبخت - جيمز او پروچاسکا،وجانسي نورکراس (١٣٩٠)نظريه هاي رواندرماني، ترجمه يحيي سيدمحمدي - رولومي(١٣٨٧)انسان در جستجوي خويشتن ؛ ترجمه سيد مهدي ثريا عارفان مکتب نجف (ملاحسينقلي همداني) و روان درمانگري انسان گرايانه (رولومي): عرفان و روان درمانگري انسان گرايانه داراي مباحث نظري و عملي براي رشد و تکامل انسانند.
(شارف ،١٣٩٩) رواندرماني وجودگرا به عنوان رويکردي فلسفي به مردم و مشکلات انسانيت و وجود، عمدتا به درون مايه هاي زندگي سروکار داشته و بر پايه مفاهيم اصلي زير بنا شده است : -انسان ها ذاتاً موجوداتي خوب هستند و به طور طبيعي براي بهتر کردن خود و دنياي پيرامونشان تلاش ميکنند.