چکیده:
بیان مسئله: فضامندی و زمانمندی جنبشهای اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است. مطالعات کمی الگوهای فضا-زمانی جنبشها را بررسی کردهاند. این مقاله به ترکیب فضاهای کنشگری که در موفقیت جنبشهای اجتماعی موثر بودهاند میپردازد.
هدف پژوهش: هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر در شکلگیری الگوهای فضا-زمانی در جنبشهای اجتماعی برمبنای نظریههای فضا-زمان و بررسی تاثیر این الگوها در شکلدهی به رفتارها و کنشهای اجتماعی است.
روش پژوهش: متدلوژی تحقیق بهصورت ترکیبی از روشهای کمّی و کیفی است. 34 جنبش اجتماعی معاصر بهصورت تاریخی مطالعه و اطلاعات آنها کدگذاری و دستهبندی شد. با استفاده از تحلیل محتوای کمّی شرایط علّی پژوهش شناسایی و براساس معیارهای تحقیق دستهبندی شدند. با تبدیل دادههای کیفی به کمّی و با استفاده از روش بولی معادلهای بهدست آمد که در آن ارتباط بین متغیرهای فضا-زمان و موفقیت جنبشها تعیین شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد جنبش موفقیت را تجربه میکند اگر از فضاهای ساختار فضا-زمان نسبی استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطهای استفاده نکند «یا» از فضاهای ساختار فضاوزمان مطلق استفاده کند «و» از فضاهای ساختار فضا-زمان رابطهای نیز استفاده کند. یافتهها نشان داد اگر امکان شبکهسازیهای مبتنیبر روابط نزدیک و چندوجهی گسترده برای جنبش فراهم نباشد، در اینصورت برای نیل به موفقیت، شبکهبندی سازمانی ضروری است. همچنین ثابت شد در صورت غیبت نهادها، وجود توامان فضای فیزیکی شهری و فضاهای رابطهای (رسانهها، شبکهسازیهای گسترده و هنرهای اعتراضی)، برای موفقیت جنبش الزامی است. آنها با هم یک حوزة عمومی را شکل داده و در آن به اعتراض و مقاومت برای بهچالشکشیدن سلطة دولت مستقر ادامه میدهند.