چکیده:
بهرغم اهمیت دین بهعنوان یکی از نهادهای بنیادین اجتماعی و فرهنگ بهمثابه جامعترین نظام معنایی هدایتگر اندیشهها و کنشهای بشری، هنوز نقش دین در فرهنگ بهطور واضح صورتبندی نشده است. هدف این نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته، نسبتسنجی میان دین و فرهنگ براساس سهگانۀ تعریف، خاستگاه و قلمرو است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در خصوص مقولات یاد شده، سه رهیافت وجود دارد. رهیافت نخست فرهنگ را منشا دین در نظر میگیرد و رهیافت دوم معتقد به تعامل دین و فرهنگ است؛ اما بر اساس رهیافت سوم، فرهنگ دارای لایههای بیرونی و درونی/ ذاتی است و لایههای درونی آن، برگرفته از دین است و منشا الهی دارد. بنابراین بر اساس رهیافت سوم، دین منشا فرهنگ بوده و لایههای عمیق و درونی آن را شکل میدهد.
Despite the importance of religion as one of the fundamental
social institutions and culture as the most comprehensive
semantic system guiding human thoughts and actions, the role
of religion in culture has not yet been clearly formulated. The
purpose of this article, organized by descriptive-analytical
method, is to measure the relationship between religion and
culture based on the trinity of definition, origin and domain.
The findings of the research show that there are three
approaches regarding the mentioned categories. The first
approach considers culture as the origin of religion, and the
second approach believes in the interaction of religion and
culture; but according to the third approach, culture has
external and internal/intrinsic layers, and its internal layers are
derived from religion and have a divine origin. Therefore,
according to the third approach, religion is the source of
culture and forms its deep and inner layers.
خلاصه ماشینی:
علامه جوادی آملی که شاگرد بلاواسطه علامه طباطبایی است نیز همین رویکرد سهضلعی را نسبت به دین میپذیرد با این تفاوت که ایشان تعریف ماهوی دین را به دلیل عدم وحدت حقیقی آن امکانپذیر نمیداند، اما در مورد تعریف مفهومی آن معتقد است که «دین مجموعه عقاید، قوانین و مقرراتی است که به اصول بینشی بشر نظر دارد و هم به اصولگرایشی و هم اخلاق و شئون زندگی او را زیر پوشش دارد.
علاوه بر اینکه این تعریف، تعریفهای اندیشمندان دینی را نیز در برمیگیرد؛ زیرا همانگونه که اشاره شد دین از نظر آنان، برنامة جامع زندگی بشر برای رسیدن به سعادت است که از سوی خداوند از طریق وحی و عقل فرستاده شده و شامل اعتقاد، شریعت و اخلاق میشود.
تیلور در آغاز کتاب مینویسد: «فرهنگ یا تمدن، کلیت درهمتافتهای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی بهعنوان عضوی از جامعه به دست میآورد»(آشوری، 1375: 39) این تعریف که به توصیف اجزاء و عناصر فرهنگ میپردازد، فرهنگ را بهصورت کلیت پیچیدهای از زندگی اجتماعی انسان میداند که اکتسابی است و تمایزبخش یک جامعه از جوامع دیگر (کوش، 1381: 27) علاوه براین، تعریف فوق دربرگیرندۀ مجموعه پیشنهادهای روششناختی نیز هست که مطابق آن «وظایف مطالعه فرهنگ، عبارت است از تجزیه و تحلیل این کلیات، با توجه به سازههای آنها و طبقهبندی و تطبیق آنها بهصورت نظاممند».