چکیده:
ایران و چین دو کشوری که درگیر تعارضات ساختاری با نظام بینالملل هستند، در یک روند مبتنی بر همگرایی، توافقی موسوم به «توافق مشارکت جامع راهبردی» امضاء کردهاند که اساساً معطوف به اهداف ژئواکونومیکی است. این سند مشارکت میتواند حامل فرصتهایی برای دیپلماسی اقتصادی ایران بوده و در عین حال، اجرای آن با چالشهایی نیز همراه خواهد بود. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که توافق مشارکت جامع راهبردی چه فرصتها و چالشهایی برای تقویت دیپلماسی اقتصادی ایران به همراه دارد؟ فرضیه آن است که این توافق متضمن فرصتهای اقتصادی برای ایران در حوزههای تسهیل زیرساختهای ارتباطات و اطلاعات، گسترش تجارت و سرمایهگذاری، همکاری مالی و بانکی، مشارکت در ابتکار کمربند و راه و کاهش فشارهای تحریمی است. باوجود این، چالشهایی مانند رویکردها و انتظارات متفاوت از توافق، ناهماهنگی دو کشور در حوزههای نظری و عملی سیاستگذاری، ساختارهای تجاری متفاوت، تحریمزدگی همگرایی مالی و بانکی دو کشور و کمبود دیپلماتهای اقتصادی و تجاری ایرانی بازدارنده دیپلماسی اقتصادی ایران میشوند. هدف پژوهش آن است که نقاط تلاقی و تفارق میان دیپلماسی اقتصادی ایران و چین بهموجب توافق 25 ساله شناسایی و تجزیه و تحلیل شود. دستیابی به این هدف براساس روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر چارچوبهای مفهومی و نظری دیپلماسی اقتصادی دنبال میگردد. نتیجة نهایی بیانگر آن است که باوجود گشایشهایی برای دیپلماسی اقتصادی ایران در پرتو توافق راهبردی، امّا چالشهای تأثیرگذاری نیز آن را تحت تأثیر قرار میدهد. مهمترین این چالشها سایة سنگین تحریمهاست که قدرت مانور ایران را در بهرهمندی از مزایای اقتصادی این توافق بهشدت محدود میسازد.
Iran and China, two countries that are involved in structural conflicts with the international system, in a process based on convergence, have signed an agreement called "Comprehensive Strategic Partnership Agreement", which is basically aimed at geo-economic goals. This cooperation document can bring opportunities for Iran's economic diplomacy, and its implementation will be accompanied by challenges simultaneously. The main question of this is what opportunities and challenges does the comprehensive strategic partnership agreement bring to strengthen Iran's economic diplomacy? The hypothesis is that this agreement includes economic opportunities for Iran in the fields of facilitating communication and information infrastructure, expanding trade and investment, financial and banking cooperation, participating in the Belt and Road Initiative and reducing sanctions pressure. However, challenges such as different approaches and expectations from the agreement, inconsistency between the two countries in the theoretical and practical areas of policymaking, different business structures, sanctioning of the financial and banking convergence of the two countries, and the lack of Iranian economic and commercial diplomats are hindering Iran's economic diplomacy. The aim of the article is to identify and analyze the points of convergence and divergence between the economic diplomacy of Iran and China according to the 25-year agreement. Achieving this goal is pursued based on the descriptive-analytical method and relying on the conceptual and theoretical frameworks of economic diplomacy. The result indicates that despite the openings for Iran's economic diplomacy in the light of the strategic agreement, it is also overshadowed by the challenges of influence. The most important challenge among these challenges is the heavy shadow of sanctions, which severely limits Iran's maneuverability in benefiting from the economic benefits of this agreement.
خلاصه ماشینی:
نوشتار پيش رو در پي پاسخ به ايـن پرسـش اسـت که توافق مشارکت جامع راهبردي چه فرصت ها و چالش هايي براي تقويـت ديپلماسـي اقتصـادي ايـران بـه همراه دارد؟ فرضيه آن است که اين توافق متضمن فرصت هاي اقتصادي بـراي ايـران در حـوزههـاي تسـهيل زيرساخت هاي ارتباطات و اطلاعات، گسترش تجارت و سرمايه گذاري، همکاري مـالي و بـانکي، مشـارکت در ابتکار کمربند و راه و کاهش فشارهاي تحريمـي اسـت .
از اين رو، پژوهش حاضر معطوف به يافتن پاسـخي بـراي ايـن سـؤال اسـت کـه سـند مشارکت جامع راهبردي چه فرصت ها و چالش هايي براي تقويت ديپلماسي اقتصادي ايـران به همراه دارد؟ فرضيه آن است که اين توافق متضمن فرصت هاي اقتصـادي بـراي ايـران در حوزه هاي تسهيل زيرساخت هاي ارتباطات و اطلاعات ، گسترش تجارت و سـرمايه گـذاري، همکاري مالي و بانکي، مشارکت در ابتکار کمربند و راه و کاهش فشارهاي تحريمي اسـت .
فاطمـه سـليماني پورلک در مقاله اي بـا عنـوان «بررسـي جـامع روابـط دوجانبـه ايـران و چـين » (١٣٩٥) بـه مهم ترين فرصت ها و زمينه هاي گسترش روابط دو کشور ميپـردازد؛ هـم سـويي در برخـي حوزه هاي سياست خارجي، تکميل گري اقتصادي و همپوشانيهاي امنيتي؛ اما در عـين حـال روابط دو طرف را با محدوديت ها و چالش هايي نيز مواجه ميبينـد؛ سياسـت سـاختارگرا و سياست قدرت محور چين .
مهم ترين اولويت ها و اهداف ديپلماسي اقتصادي به ويژه براي کشورهـاي درحـال توسـعه افزايش تجارت بين الملل و جذب سرمايه گذاري خارجي ازراه گسـترش موافقـت نامـه هـاي تجاري )٢٠١١ ,Bayen(، تسهيل فضاي کسب وکار تجاري، گسترش صـنعت توريسـم ، بهبـود تصوير کشور، دستيابي به فناوري و علـم )٢٠٠٨ ,Naray( و دسترسـي بـه بازارهـاي جهـاني )٢٨٨ :٢٠١٢ ,Sklias( است که به توسعه اقتصاد ملي کمک ميرسـاند.