چکیده:
فقه اسلامی و مخصوصا فقه جعفری با پشتوانه قوی قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، قرنها مشکلگشا و رهنمای فردی و اجتماعی مردم در همه عرصهها بوده است. در قرون اخیر و در پی هجوم تکنولوژیکی، فکری و فرهنگی غرب، با تحوّلات عظیم اجتماعی بخصوص در سیاست، حکومت، فرهنگ، اقتصاد و مدیریت، فقه از جایگاه پیشین خود تنزّل کرده و قوانین عرفی مبتی بر حقوق موضوعه، حاکم علی الاطلاق بر ملل اسلامی شده است. پژوهش حاضر با بررسی پیشینه موضوع علل و عوامل این پدیده را کاویده و به طور ضمنی، نسبت به عواقب و آثار آن هشدار داده است. سیاست استعماری غرب و ضعف عمل فقیهان ما بر اثر جمود فکری، تعصبات مذهبی، کهنه گرایی، رکود اجتهاد و عقب ماندگی نظام درسی، نا آشنایی فقیهان با منظومه معرفتی دین و تمرکز بر فقه اسلاف از عوامل عمده بیان گردیده و مخصوصا تحوّل در مبانی اجتهاد و گرایش افراطی به اصول عملیه و فرضیه سازی و خیال بافی اصولیان پس از شیخ انصاری در فضای عمومی حوزه از علل انزوا و انکماش فقه شیعی دانسته شده است. تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است.
Islamic jurisprudence, and especially Jafari jurisprudence, with the strong support of the Qur'an and the narrations of the Infallibles (peace be upon them), has been a problem solver for centuries and an individual and social guide for people in all fields. In recent centuries, following the technological, intellectual and cultural invasion of the West, with great social changes, especially in politics, government, culture, economics and management, jurisprudence has degraded from its previous position and customary laws based on subject rights, the absolute ruler of nations. Has become Islamic. The present study examines the background of the causes and factors of this phenomenon and implicitly warns of its consequences and effects. Western colonial policy and the weakness of our jurists due to intellectual stagnation, religious prejudices, antiquity, stagnation of ijtihad and backwardness of the curriculum, unfamiliarity of jurists with the epistemological system of religion and focus on ancestral jurisprudence are the main factors and especially the change in principles. Ijtihad and extremist tendency towards practical principles and hypothesizing and imagining the fundamentalists after Sheikh Ansari in the public space of the seminary have been considered as the causes of isolation and fragmentation of Shiite jurisprudence. The research has been done with a descriptive-analytical approach and in a library manner.
خلاصه ماشینی:
نگارنده می کوشد که به مجموعه سوالاتی از این قبیـل پاسـخ دهـد کـه فقـه و اجتهاد شیعی امروزه چه حالتی دارد و در منصه ظهور و حضور اجتماعی اش چگونه ١١١ است ؟ نسبت فقه و حقوق از نظـر همگرایـی و واگرایـی چیسـت ؟ حاکمّیـت قـوانین حقوقی بر فقه و ضعف فقـه و نظـام فقـاهتی چـه علـل و عـواملی دارد؟ علـت توجّـه مسلمین به مقولاتی مانند حقوق بشر و اضـافه نمـودن پسـوند اسـلامی بـه امثـال ایـن اصطلاحات چه می تواند باشد؟ اول : مفاهیم و کّلیات ١.
مشکل در دستگاه فقهی فعلی و مشخصا عمل کرد فقهای یک قرن اخیـر اسـت که دیده می شود فقه ما گرفتار مسائل و موضوعات نو پدیـد و مسـتحدثه گردیـده و مردم و جامعه در فضای فکری و فرهنگی کاملا متفاوت از قبـل قـرار گرفتـه ، لـیکن نظام تفقه و تعلیم و تعّلم دینی- فقهی هم چنان در فرضیات و فضائیات چند قرن قبـل نفس می کشد و عملا فقه راه گشا و اجتهاد پیش رَو و پویای مبتنی بـر وحـی و عقـل معصوم ، گرفتار پس رَوی و پیروی از قواعد خود ساخته بشری شده و چقدر درد آور و تأسف بار است که بشنویم : "در حال حاضر در دسـتگاه قضـایی بـیش از ٢٠ هـزار سؤال فقهی وجود دارد که در حوزه علمیه باید به آنها پاسخ داده شود و پرونده هـای بسیاری در این خصوص در دست قضاة است "(رئیسی، ١٣٩٢: سـایت باشـگاه خبـر- نگاران جوان ).