چکیده:
با نگاهی به وضعیت کشور در طی سال های اخیر از لحاظ تولید دانش، میتوان دریافت با این که دانش زیربنای توسعه و ثروت است وبر خلاف توانمندیهای فراوان در تولیدات علم، بیشتر آنها در زمینه ی تجاری سازی موفق عمل نمی کنند. در پژوهش حاضر سعی می گردد مدل سیستمی و راهبردی تجاری سازی دانش در مراکز آموزش عالی با توجه به فاکتور فرهنگی طراحی شود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و توسعه ای و ازنظر روش، جزء تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. داده های این پژوهش شامل مستندات دریافت شده از جستجو کلیدواژه در پایگاه های علمی معتبر و انجام مصاحبه می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون و پیادهسازی آن در نرمافزار 2020MAXQDA و انجام کدگذاری باز و محوری مولفه ها شناسایی و تلخیص گردید و سپس با استفاده از کدگذاری گزینشی چارچوب نهایی شکل گرفت. در ادامه برای بررسی اعتبار مدل تعداد 24 پرسشنامه در میان نمونه آماری توزیع و با نرم افزار SmartPLS تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که خروجی تحلیل مضمون تعداد 26 مولفه در 5 بعد ( فرایند تجاری سازی دانش، منافع، محیط، منابع و سازمان) شناسایی گردید و خروجی تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان از تایید 48 شاخص نهایی در آزمون ها ی روایی و پایایی داشت و مدل نهایی با 5 بعد و 22 مولفه ارائه گردید. مدل سیستمی ارائه شده در این تحقیق می تواند فرایند تبدیل ایده به فناوری و انتقال دانش را با توجه به عوامل فرهنگی به خوبی مورد بررسی قرار داده و از محیط و سازمان بهره گرفته تا برون داد و منافع مناسبی ایجاد نماید. با توجه به نتایج ارائه شده، به تصمیم گیرندگان در دانشگاه ها پیشنهاد می شود، ایده های خام اولیه را به سرعت اجرایی نکنند و یک فرایند مشخص برای ارائه و ارزیابی ایده های موجود مشخص نمایند. همچنین پیشنهاد می شود به نقش ارزش های فرهنگی نیز توجه بیشتری شود زیرا تجاری سازی دانش هرچند یک فعالیت مادی در نظر گرفته می شود اما زیربنای آن باید فرهنگ و ارزشهای سازمانی درست باشد.
Looking at the situation of the country in recent years in terms of knowledge production, it can be seen that although knowledge is the basis of development and wealth, despite the many capabilities in science production, most of them are not successful in commercialization. In the present study, a systematic and strategic model of knowledge commercialization in higher education centers is designed according to the cultural factor. This research is an applied research in terms of purpose and descriptive survey in terms of method. The data of this research include documents received from keyword searches in reputable scientific databases and conducting interviews. In this research, first, using the content analysis method and its implementation in 2020MAXQDA software and performing open and axial coding, the components were identified and summarized, and then the final framework was formed using selective coding. Then, to check the validity of the model, 24 questionnaires were distributed among the statistical sample and analyzed with SmartPLS software. The findings show that the output of content analysis of 26 components in 5 dimensions (knowledge commercialization process, benefits, environment, resources and organization) was identified and the output of confirmatory factor analysis also showed the approval of 48 final indicators. It had validity and reliability tests and the final model was presented with 5 dimensions and 22 components. The system model presented in this research can study the process of turning ideas into technology and knowledge transfer with respect to cultural factors and use the environment and organization for creating appropriate output and benefits. Based on the presented results, decision makers in universities are advised not to implement the initial raw ideas quickly and instead they have to specify a specific process for presenting and evaluating existing ideas. It is also suggested to pay more attention to the role of cultural values, because the commercialization of knowledge, although considered a material activity, must be based on the right organizational culture and values
خلاصه ماشینی:
فصلنامه علمي سال شانزدهم ، زمستان ١٤٠٠ شماره ٤٩ 37 (رجوع شود به تصویر صفحه) شکل (١) نقش عوامل محيطي بر فرآيند تجاريسازي دانش توصيه شده است دانشگاهها همسو با تغيير و تحولات ديگر مؤسسات آموزش عالي از دانشگاه آموزش محور به سوي مؤسسات کارآفرين حرکت کنند.
نتايج مطالعه پيلوار و همکاران در شناسايي مؤلفه هاي توسعه کارآفريني سازماني فصلنامه علمي سال شانزدهم ، زمستان ١٤٠٠ شماره ٤٩ 41 مبتني بر مديريت دانش ، نشان داد که اين مؤلفه ها در سه مقوله اصلي شرايط زمينه اي و بستر شامل ؛ مهارتها و ويژگيهاي فردي، شرايط فرهنگي اجتماعي، ساختار سازماني، شرايط سياسي قانوني، شرايط علي شامل مديريت دانش ، کسب و ايجاد، حفظ و نگهداري، تبديل و انتقال، به کارگيري و شرايط مداخله گر شامل فرهنگ سازماني و منابع انساني قابل دسته بندي هستند (پيلوار و همکاران، ٣٨:١٣٩٨).
دبکر و ووگلرس٤ (٢٠٠٥) نيز معتقدند فقدان درک متقابل بين رهبران آموزش عالي و فعالان اقتصادي در مورد فرهنگ يکديگر 1 Noor 2 Decter,Bennett and Leseure 3 Beyadar 4 Debackere and Veugelers ٤٢ فصلنامه علمي سال شانزدهم ، زمستان ١٤٠٠ شماره ٤٩ ممکن است يکي از موانع تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي باشد.
اين تغيير در فرهنگ آکادميک به عنوان يک تغيير از دانش عمومي خوب/ رژيم يادگيري به دانش سرمايه داري دانشگاهي/ رژيم يادگيري توصيف شده است (بايکان و روجر٤، 1 Samson and Gurdon 2 Siegel 3 Ndonzuau, Pirnay and Surlemont 4 Baycan and Roger فصلنامه علمي سال شانزدهم ، زمستان ١٤٠٠ شماره ٤٩ 43 ٣٦٩:٢٠١٣).
The role of academic technology transfer organizations in improving industry science links, Research Policy, 34, 321-342.