چکیده:
رفتارهای انسان تابع بنیادهای اخلاقی موجود در اوست. بر همین اساس هر پدیده مادی و معنوی در این مقیاس باید مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. امروزه با رشد روزافزون عرصههای حقوق در جوامع گوناگون، شاهد تفاوت-های جزئی و کلان در حقوق بشر اسلامی و غربی هستیم که بررسیهای نشان میدهد به سبب تفاوت در بنیادهای اخلاقی حاکم بر آنها، محصولات حقوقی این دو مکتب نیز متفاوت شده است. غرب با ابزار رسانه همواره حقوق اسلامی را مورد هدف قرار داده و آن را منافی اخلاق انسانی برشمرده در حالی که بررسی بنیادهای اخلاقی حاکم بر حقوق بشر اسلامی و غربی خلاف این را نشان میدهد، نگارنده در این اثر در چارچوب ارائه این هدف و با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال بررسی این بنیادهای اخلاقی است و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که حقوق بشر غربی در ساحتهای مختلف اخلاقی تفسیرهای مادی از انسان و هستی ارائه مینماید و برای انسان جایگاه انحصاری در خلقت قائل است و سائر حقوق موجود در هستی از جمله دیگر موجودات و شئونات معناگرایانه خلقت از جمله دین، آخرت و... را تحت تدبیر و خواست انسان برمیشمرد برخلاف حقوق بشر اسلامی که حقوق انسان را تابع توجه به دو سرا و نگاه حقیقی به انسان و هستی تبیین نموده است.
Man's behavior is subject to the moral foundations within him. Accordingly, every material and spiritual phenomenon on this scale must be analyzed and evaluated. Today, with the increasing growth of the field of law in different societies, we are witnessing small and large differences in Islamic and Western human rights, which studies show that due to differences in the moral foundations that govern them, the legal products of these two schools. It is different. The West, through the media, has always targeted Islamic law and considered it contrary to human ethics, while the study of the moral foundations governing Islamic and Western human rights shows the opposite. It seeks to study these moral foundations in a descriptive-analytical way and has finally come to the conclusion that Western human rights in various moral fields provide material interpretations of man and existence and give man an exclusive place in creation and others. Existing rights in the universe, including other creatures and semantic aspects of creation, including religion, the hereafter, etc., under the control and will of man, unlike Islamic human rights, which subject human rights to attention and a true view of man and the universe. Has explained.
خلاصه ماشینی:
غرب با ابزار رسانه همواره حقوق اســلامي را مورد هدف قرار داده و آن را منافي اخلاق انســاني برشــمرده در حالي که بررسي بنيادهاي اخلاقي حاکم بر حقوق بشر اسلامي و غربي خلاف اين را نشان ميدهد، نگارنده در اين اثر در چارچوب ارائه اين هدف و با روشي توصيفي ـ تحليلي به دنبال بررسي اين بنيادهاي اخلاقي است و در نهايت بدين نتيجه رسيده است که حقوق بشر غربي در ساحت هاي مختلف اخلاقي تفســيرهاي مادي از انسان و هســتي ارائه مينمايد و براي انسان جايگاه انحصاري در خلقت قائل است و سائر حقوق موجود در هستي از جمله ديگر موجودات و شئونات معناگرايانه خلقت از جمله دين ، آخرت و...
امروزه غرب با تکيه بر مفاهيم مادي و حقوق بشر خود، ساحت هاي حقوق انساني در حقوق بشر اسلامي را مورد هجمه قرار داده و آن را مصداقي از بياخلاقي حقوقي معرفي ميکند در حالي که بررسي بنيادهاي اخلاقي اســلامي و غربي خلاف اين امر را نشان ميدهد، در راستاي دستيابي بدين هدف، نگارنده به نگارش اين اثر روي آورده است .
نتيجه گيري امروزه غرب با تکيه بر مفاهيم مادي و حقوق بشــر خود، ساحت هاي حقوق انساني در حقوق بشر اســلامي را مورد هجمه قرار داده و آن را مصداقي از بياخلاقي حقوقي معرفي ميکند در حالي که بررسي بنيادهاي اخلاقي اسلامي و غربي خلاف اين امر را نشان ميدهد.