چکیده:
از تحلیل مفهوم لَختی یا اینرسی دو معنا برداشت میشود. به معنای مقاومت جسم در برابر تغییر حالت را همه قبول دارند، اما معنای دوم یعنی بقای جسم بر حالت سکون یا حرکت مستقیمالخط یکنواخت (قانون اول نیوتن)، متوقف بر این است که تعریف ما از حرکت و سکون چه باشد. اگر تعریف دکارتی یعنی حالت بودن حرکت و سکون را بپذیریم، معنای اخیر پذیرفتنی است، اما با تعریف ارسطویی سازگار نیست. ابنسینا قرنها قبل نظریه میل را مطرح کرد؛ میل مقاوم او معنای اول لختی را در بردارد و میل محرک هم اگرچه شبیه معنای دوم آن است، اما وی نمیتوانسته آن را بپذیرد، چون منتقد تعریف دکارتی از حرکت است. دیدگاه ابنسینا به نظر لایبنیتس شباهت دارد و معتقد است وجود میل محرک برای تداوم حرکت لازم است. از اهداف مترتب بر این پژوهش، بهعنوان نمونه، توجه دادن به ظرفیت بالای اندیشههای فلاسفه اسلامی نظیر ابنسینا در تکامل مفاهیم و نظریههای فیزیکی است.
From the analysis of the concept of inertia, two meanings can be deduced. The first one, that is, the body's resistance to change of state is accepted by all, but the second, that is, the perseverance of body in the state of rest or uniformly straight-line motion (Newton's first law), depends on what our definition of motion and rest is. If we accept the Cartesian definition of them, that is, they mean status, the latter meaning is acceptable, but it is not consistent with the Aristotelian definition. Avicenna proposed the theory of "mail" (Inclination/ Tendency) several centuries ago; resistant mail includes the first meaning of inertia, and the motive mail, although similar to the second one, he could not accept it because he rejects the Cartesian definition of motion. Avicenna's opinion is similar to Leibniz's, and he believes that the existence of the motive mail is necessary for the continuation of the motion. The aim of this research, as an example, is to provide attention to the high capacity of the opinions of Islamic philosophers such as Avicenna in the development of physical concepts and theories.
خلاصه ماشینی:
به معناي مقاومت جسم در برابر تغيير حالت را همه قبول دارند، اما معناي دوم يعني بقاي جسم بر حالت سکون يا حرکت مستقيم الخط يکنواخت (قانون اول نيوتن )، متوقف بر اين است که تعريف ما از حرکت و سکون چه باشد.
آن يعني در نظريه ميل ابن سينا بود جستجو کرد (٥٣٩-٥٣٢ :١٩٧٦ ,Franklin)؛ اما چرا امثال دکارت و نيوتن از نظرات گذشتگان اعراض کردند، به طوريکه امروز قاطعانه اصل لختي به نيوتن نسبت داده ميشود، گويي ابن سينا و امثال او هيچ نقشي در تکامل اين مفهوم نداشته اند و ديدگاهشان صرفا براي بحث هاي تاريخ علمي کاربرد دارد.
مشکل بتوان نظريات امروزي درباره جرم و لختي را به تفکرات امثال ابن سينا مرتبط کرد، زيرا فاصله تاريخي آن ها زياد است و دراين بين ، در علم و مباني آن انقلاب پديد آمده است ؛ اما به نظر ميرسد تحليل نظريات سردمداران فيزيک جديد مانند کپلر و دکارت و نيوتن درباره لختي از بستر تعريف حرکت و سکون ، ما را به نظريه ميل ابن سينا نزديک کند.
انواري در پژوهشي که به تفسير فلسفي علامه و شاگردش از قانون اول نيوتن و قانون بقا پرداخته است (انواري، ١٣٩٥)، ذيل بحث از قانون نيوتن ، از دريچه معناي ارسطويي حرکت به تفسير فلسفي اين قانون ميپردازد و در ضمن آن به نظريه ميل ابن سينا نيز اشاره ميکند.