چکیده:
تفسیر رفتارهای گذشتهی انسان و توجّه به درک و سنجش فرایندهای پیچیدهی تعاملی بین انسان و محیط از حیث وابستگی آن به اجزای محیط طبیعی و اکولوژیکی در مرکز توجّه باستانشناسی جدید قرار دارد. بررسیهای باستانشناسی و تحلیل الگوهای استقراری، از روشهای شناخته شده در باستانشناسی برای کمک به شناخت این فرایندهای تعاملی است. حوضهی جنوبی دریاچهی ارومیه و مخصوصاً دشت پیرانشهر از طرفی به دلیل همجواری با دشت باستانی سندوس در شمال و از طرف دیگر به دلیل همسایگی این منطقه با قدرتهای بزرگی چون آشور و اورارتو و مانّا در نیمهی اوّل هزارهی اوّل ق.م جزو نواحی مهمّ از نظر مطالعات باستانشناسی عصر آهن شمالغرب ایران است. پژوهش پیش رو با این فرض که استقرارهای عصر آهن دشت پیرانشهر از الگوی استقراری مشخّصی پیروی میکنند، دشت پیرانشهر را بررسی کرد. در این پژوهش سعی گردید با استفاده از روش مطالعات میدانی و کتابخانهای و بهکارگیری مدلهای تحلیل جغرافیایی تفسیر روشمند و مناسبی از نحوهی توزیع محوطههای عصر آهن و هزارهی اول ق.م دشت پیرانشهر ارائه گردد. بررسیها نشان داد که استقرارهای عصر آهن منطقه بیش از همه تحت تأثیر دو عامل جغرافیایی ارتفاع از سطح دریا و میزان دسترسی به رودخانهها بوده و همین امر باعث ایجاد شبکههای خطّی در مسیر رودخانهها و با ارتفاع گزینی مناسب نسبت به دشت گردیده است.
The interpretation of human’s previous behavior and understanding and measuring of complex interactions between human and environment in respect to its dependence on components of ecological and natural environment is in the center of New Archaeology’s attention. Archaeological consideration and analyzing of settlement patterns are among well-known methodologies in Archaeology which help us to recognize these interactions. Southern basin of Urmia Lake and specially Piranshahr plain is one of great importance from a point of view of Archaeological studies of Iron Era in northwest of Iran, from one hand because of its closeness to Archaeological plain of Sndos in the north and from the other hand due to its neighboring to great powers like Assyria and Urarto and mannea in the first half of the first millennium B.C.Assuming that the settlements of Iron Era of Piranshahr plain follow specific settlement pattern, the present study considered Piranshahr plain. This research, using library and field studies and geographical models, tried to present a useful and methodological interpretation for analyzing the pattern of distribution and spreading of settlements of Iron Era in Piranshahr plain. The field studies and analyzing of the settlement pattern of this area revealed that settlements of Iron Era in the area were strongly affected by two geographical factors: the height above sea level and the access to rivers, and this has led to formation of linear nets in river’s direction and useful height selection related to plain.
خلاصه ماشینی:
بررسيها نشان داد که استقرارهاي عصر آهن منطقه بيش از همه تحت تأثير دو عامل جغرافيايي ارتفاع از سطح دريا و ميزان دسترسي به رودخانه ها بوده و همين امر باعث ايجاد شبکه هاي خطي در مسير رودخانه ها و با ارتفاع گزيني مناسب نسبت به دشت گرديده است .
اين آناليز مشخص ميکند که تمايل محوطه هاي کمتر از نيم هکتار که احتمالا قلعه هاي نظامي يا پاسگاههاي مرزي و ديدهباني بودهاند، گرايش به طبقات ارتفاعي بالاتر نسبت به استقرارهاي بزرگتر را دارند و دليل آن را ميتوان در موقعيت خاص منطقه در عصر آهن و هم جواري با قدرتهايي مانند آشور و اورارتو و مانا و اهميت اين دشت به دليل احتمال وجود يک قدرت محلي قلمداد کرد (شکل هاي شمارهي ٤ و ٥ و جدول شمارهي ٣).
بدين ترتيب مشاهده ميشود اگرچه که فلاتها که از نظر وسعت و گسترش در ردهي سوم قرار دارند، ولي با ٤٣% بيشترين تعداد محوطه ها را در خود جاي دادهاند که شاخصه - هايي هم چون دسترسي به رودخانه هاي دايمي و شيب زمين و جهت شيب و حاصلخيزي خاک بر روي اين انتخاب تأثير داشته است (شکل شمارهي ٩ و جدول شمارهي ١٠).
٦. نتيجه بررسيهاي انجام شده نشان ميدهند که محوطه هاي عصر آهن اين منطقه بيش از هر چيز تحت تأثير دو عامل ارتفاع از سطح دريا و فاصله از رودخانه قرار دارند و اين دو فاکتور بيش ترين تأثير را در مکانگزيني و الگوهاي استقراري اين محوطه ها، وسعت استقرارها و نوع کاربري محوطه ها دارند.