خلاصه ماشینی:
» 3 پس با توجه به این مطلب که مسجد، همانند قلب برای جامعه است، اگر کسی ارتباطش را با مسجد قطع بکند، در حقیقت رابطه را با قلب جامعه دینی قطع کرده است؛ یعنی آن فرهنگ دینی، آن اخلاق دینی و آن نورانیتی که باید به آن برسد، از دستش میرود؛ بهعبارتی، کسی که با مسجد بیگانه بشود، چهبسا کمکم هویت دینیاش از دست برود؛ مانند وقتیکه خون به یک عضو نرسد، آن عضو از دست میرود.
در داخل کشور، چون یک حکومت اسلامی بر سر کار است، ما مانند ماهی در آب هستیم که خیلی متوجه این ارزشها نیستیم؛ چراکه از در و دیوار، دین میبارد، اما آنجا اینطور نیست و از درودیوارش بیدینی میبارد و در آنجا چون تنها یک نقطه در تاریکی روشن است، خوب خودش را نشان میدهد؛ بههرحال، وقتیکه رابطه با مسجد قطع شود، آن وقت است که فرد خودش، بچههایش و نسلش را از جهت دینی، از دست میدهد.
بر این اساس، زمانها و مکانهایی وجود دارد که از برکت ویژهای برخوردار است؛ برای نمونه، در مورد مکان، مسجد، بیتالله است و ازجمله مکانهایی است که معنویت و قداست ویژهای در آن وجود دارد تا جایی که نور مسجد از هیچ جای دیگر به دست نمیآید؛ بنابراین، اگر کسی رابطهاش با مسجد قطع بشود، آن نور را به دست نخواهد آورد؛ پس یکی از دلیلهایی که گفته میشود که مسجد، هویت دینی و رنگوبوی دینی میدهد، به ذات مسجد برمیگردد.
» گاهی اوقات، افرادی میگویند که ما هروقت تنها نماز میخوانیم، حالمان بهتر است؛ چون حواسمان جمع است، ولی در مسجد حواسمان جمع نیست؛ این یعنی حال خودمان را در نظر میگیریم، اما با وجود این، همه فقیهان گفتهاند که مسجد، بهتر است.