خلاصه ماشینی:
"از برنامهء تعلیم وتربیتی پیشنهاد میکند که کاملا نظم سنن موجو درا واژگون میکند؛زیرا معتقد است حل معضلات اجتماعی و سیاسی جامعه در پرتو حل معضل تربیتی قابل حس است،زیرا اگر معضل انسان سیاسی،عدالت حقیقی است،این معضل تنها با یک برنامی تعلیم و تربیت صحیح که پرورش نفس انسانی را مدنظر دارد،قابل حل است و این برنامه قابل اجرا نیست مگر اینکه سنت تعلیم و تربیت یونان که مبتنی بر سنت شعری و حکمت شاعران است مورد مداقله قرار گیرد؛زیرا روح غالب اخلاقی جامعه در پرتو این سنت شکل گرفته است.
وی در رسالهء جمهوری در این خصوص میگوید:«به گمان من اگر این شخص دربارهء آنچه از آن تقلید میکند علم حقیقی داشته باشد،به عوض تقلید،جدی بسیار بیشتری به خرج خواهد داد که خود منشأ اثر گردد و سعی خواهد نمود که بسی کارهای نیک از خود به یادگار گذارد؛یعنی در عوض اینکه شاعری را پیشهء خود سازد و به مدح اعمال دیگر بپردازد،ترجیح خواهد داد که دیگران او را به قهرمانی یاد کنند و کارهای او را بستایند.
این دلایل عبارتاند از: الف)برانگیختن شور و احساسات:یکی از دلایل رد و نفی شاعران توسط افلاطون این است ک شاعران به جای اینکه آدمیان را به تعقل و تفکر دربارهء ذات پدیدهها وادار کنند و معرفتی حقیقی به آنها بدهند،با کلام سحرگون و افسونزای خود،شور و احساسات آنان را برانگیخته و آنان را از درک درست هستی مانع میشوند."