چکیده:
زمینه و هدف- به رغم نقش بسیار مهمی که هوش هیجانی میتواند در بهبود عملکرد کارکنان، مدیران و متخصصان حرفه-ای و چشمانداز شغلی آنها در سازمان ایفا نماید، هنوز نمونهای جامع به منظور تدوین چارچوبهای عملی برای درک این مفهوم پدید نیامده است. این موضوع، به این دلیل است که خروجی پژوهشهای دانشگاهیان راجع به هوش هیجانی عمد تا به بررسی همبستگی، تغییرات و ارتباط بین هوش هیجانی و دیگر متغیرها میپردازد. این پژوهش به دنبال ارائه یک چارچوب عملی است که میتواند به مدیران، کارکنان و مشاوران حرفهای کمک نماید تا بدانند که کارکنان چه شایستگی-هایی از هوش هیجانی را نیاز دارند و چگونه میتوان این شایستگیها را از طریق آموزش توسعه دهند.
روش تحقیق: این پژوهش، از انوع تحقیقات کیفی و به شیوه توصیفی است و پژوهشگر به دنبال تبیین و توسعه نمونهای مبتنی بر شایستگیهای هوش هیجانی، بر مبنای پژوهشهای پیشین و بازخورد از متخصصان امر در آموزش هوش هیجانی میباشد.
نتایج و یافتهها: بررسیها و مطالعات نشان داد؛ هوش هیجانی در عملکرد شغلی و پیشرفت شغلی سازمانها تأثیرگذار می-باشد و از اهمیت بسیار بالایی را برخوردار است. مدل ارائهشده که مبتنی بر شایستگیهای فردی است، درک جامعی از پیکربندی روانی، سازوکارهای درونی و بهرهبرداری از هوش هیجانی در کارکنان را فراهم میآورد. میتوان نتیجه گرفت مدیران، کارمندان و افرادی که تمایل به پیشبرد و رشد در حرفه و زندگی شغلی خود هستند باید به توسعه شایستگی هوش هیجانی توجه کنند و در جهت تقویت این مهارتها هنگامی که آنها از طریق مشاغل سازمانی پیشرفت میکنند، تلاش کنند. هنگامی که هوش هیجانی در افراد رشد مییابد، هم فرد و هم روابط بین فردیاش را تغییر میدهد و در فرد نگرش بهتر، درک واضحتر و روابط اجتماعی مولدتری ایجاد میکند که در حرفه و شرایط گوناگون زندگی فرد تأثیرگذار میباشد
Despite the crucial role that emotional intelligence (EI) could play in improving individuals’ performance and career prospects in organizations, employees, executives and career professionals across the world are still in search of practical frameworks for understanding the concept. This is because EI research outputs from academics still remain mostly as correlations, co-variations and associations between EI and other variables. This paper seeks to provide a practical framework that could help executives, employees and career advisors understand what EI competencies people need to acquire and how these could be developed through EI training. The Approach of this research is descriptive. This research tends to develop a competency-based model of EI based on inputs from academic research and feedback from EI training specialists. The paper brings out current research insights and highlights the strategic significance of EI as an augmenter of job performance and career advancement. The competency-based model provides comprehensive understanding of the psychological configuration, inner mechanisms, and organization and operation of EI in human beings. This model introduce a new sub-competency that named as “Social Influence”.
خلاصه ماشینی:
(Kusche ;٢٠٠٥ ,Johnson &Kaufhold ;١٩٩٥ ,Gibbs (& Greenberg, 2001; Morehouse, 2007 علي رغم نقش حياتي که هوش هيجاني مي تواند در بهبود عملکرد کارکنان و هم چنين چشم انداز شغلي آن ها در سازمان داشته باشد، در سراسر دنيا تنها فهميدن مفهومش آغاز شده است .
مدل هوش هيجاني در اين پژوهش اين مفهوم را به عنوان مجموعه اي از تمامي قابليت هاي ذهني است که يک فرد را در درک خود و احساسات ديگران به درستي ، در زمان واقعي و در مديريت هوشمندانه اين احساسات قادر مي سازد بنابراين مراوداتي با نتايج مطلوب از نظر اجتماعي و شخصي توليد مي کنند.
Aydin et al Druskat & Wolff, 2001; Dulewicz & Higgs, 2003; Feist & Barron, 1996; Mandell (& Pherwani, 2003 مطالعه بر عملکرد شغلي مديران اجرايي آشکار کرد، مديراني که آگاه هستند و درک درستي از خودشان و احساسات ديگران دارند، مي توانند اين درک را براي انگيزش ، تشويق (القاء)، چالش مؤثر و برقراري ارتباط با ديگران به طور مؤثري به کار ببرد و با کارکنان خيلي مؤثرتر از مديران سنتي که فعالانه هرگونه احساساتي را از محيط کار خود دور مي کنند، ارتباط برقرار کنند.
(Cote ;٢٠٠٦ ,Josman &Carmeli ;٢٠٠٤ ,Abraham ٢٠٠٦ ,Miners &) افرادي که داراي الگوهاي شخصيتي با هوش هيجاني بالا هستند زماني که با محيط اجتماعي اطراف خود ارتباط برقرار مي کنند، خروجي اين تعامل ، ايجاد يک رابطه برد- برد١ براي خودشان و ديگران مي باشد.