چکیده:
بررسی تأویلی و حکمی طرحهای قالی ایرانی با ابتنا به اندیشه و آرای حکما و عرفای مسلمان، یکی از مهمترین روشهای تحلیل صورت و محتوای این آثار است. هنرمندان ایرانی بهسبب نوع آموزش استادشاگردی، روابط صنفی بر مبنای اصول فتیان، زیست و باورهای مذهبی، همواره متأثر از تفکرات عرفانی و صوفیانهای بودهاند که در جامعۀ ایرانی بهویژه در عصر صفوی شکل گرفته است. مغفول ماندن این وجه از هنرهای اسلامی سبب شده است که در بسیاری منابع، رأی بر صرفاً تزیینی و خالی از مفهوم بودن آنها داده شود. در این پژوهش با روشی توصیفیتحلیلی و بهکمک مطالعه و جمعآوری مطالب اسنادی و کتابخانهای در حوزۀ نگارگری، قالی و عرفان، به تأثیر اندیشههای صوفیانه بر نگارگران عصر صفوی و بازتاب آن در طراحی قالی ایرانی و بهخصوص در این جستار نقش ترنج و سرترنج با حقیقت محمدیه پرداخته شده است. یافتههای بهدستآمده از این پژوهش بیانگر آن است که هنرمندان نگارگر عصر صفوی که در واقع طراحان قالیهای این دوره نیز به شمار میآمدند، بهدلیل ارتباط و تعامل از طریق نظام آموزشی، صنفی و اجتماعی آن دوران با متصوفه، تحتتأثیر باورهای عرفانی و صوفیانه بودهاند. همین امر سبب شده است که انعکاس مقولۀ حقیقت محمدیه را که یکی از مهمترین ارکان عرفان اسلامی و ولایت تکوینی است، در هیئت ترنج و سرترنج بهصورتی رمزی به تصویر کشند و همچنین گردشهای دورانی و رفتوبازگشتی نقوش اسلیمی و ختایی را میتوان رمزی از دوری بودن زمان در عرفان و تصوف دانست. ازاینروی این مهم در تغییر نگرش دربارۀ صرفاً تزیینی خواندن و باور به فقدان معنا و محتوا در قالیهای ایرانی نیز میتواند مؤثر واقع شود.
The interpretive study of Iranian traditional art, especially Persian carpets, is one of the most important methods of face and body analyses. In this way, the researchers can achieve the intentions of the artists who have designed and created a piece of art, including those of carpets, tiles, gildings, and so on. In this paper, the key role and place of medallions and head-medallions in Persian carpets, the way they create arabesque traceries and khatai patterns, and their relation with the eternal truth of Muhammadyah, as one of the most important pillars of Shiite thought--namely the genetic guardianship of imams-- are to be considered. This research has deployed a descriptive-analytic method, and library study to collect data along with the observation of Safavid's carpets. Afterwards, it has investigated genuine mystical layers of Iranian urban carpets and Shiite beliefs of the designers of the Safavid era. The findings will lead to the formation of innovative designs in the field of current Iranian carpet designing. In addition, it will change the attitude that the designs in Persian carpet are lacking in meaning and purpose.
خلاصه ماشینی:
ازاين روي با مداقه و بررسي بيشتر آثار حکما و عرفاي اسلامي و دقت نظـر در هنرهـاي اسـلامي، بـه ويژه در ايـن جسـتار قـالي ايرانـي، و همچنين نوع زيست و ارتباطات هنرمندان نگارگر عصر صفوي که در واقع طراحان قاليهاي درباري آن زمان نيز بودهاند، ارتباطي ميان ايـن هنرها و حکمت و عرفان اسلامي ديده ميشود که در اين فرصت نقش ترنج و سرترنج به عنوان يکي از مهم ترين عناصر قالي ايرانـي و ارتبـاط آن با حقيقت محمديه و بازتاب آن از طريق ترنج و سرترنج به همراه گردشهاي ختايي و اسليمي در قالي ايراني بررسي شده است .
عمده پژوهش هاي انجامشده در زمينۀ ترنج قالي ايراني، پرداختن به ارتباط ترنج با مقولۀ نور و انوار قدسي عرفاني بوده و يا نقش نمادين ترنج در فردوس مورد بررسي قـرار گرفتـه اسـت ؛ لـذا در ايـن ميـان نميتـوان پژوهشـي را يافـت کـه بـا نگـاهي جزئينگرتر، مقوله اي در عرفان و حکمت اسلامي را (که در اين مقال حقيقت محمديه مورد توجه نگارنده قرار گرفته است ) با بخشي از قـالي ايراني مورد بررسي و مطابقت قرار دهد.
مطابق بررسيهاي انجامشده بر روي نمونه هاي نگارگري اسـتادان / ارتباط ترنج و سرترنج قالي نگارگر عصر صفوي و سبک شناسي نقشۀ قاليهاي به دسـت آمـده از آن ايراني با حقيقت محمديه ، دوره، نتايجي حاصل شده است کـه «طراحـي فـرش ويـن (تصـوير ۱) را ۱۳۹ـ۱۵۴ / منسوب به سلطان محمد و طراحي فرش شيخ صفي را از آن بهزاد و يـا ۱۴۲ ِ يکي از شاگردانش دانسته اند» (صوراسرافيل ۱۳۸۱، ۱۲).