چکیده:
جان هیک و دیوید گریفین از فیلسوفانی هستند که به مسأله شر و ارائه راه حل برای آن پرداخته اند. هیک معتقد است که خداوند انسان را در ابتدای خلقت ، ناقص و نابالغ آفریده است، اما لازمه کمال و بلوغ انسان، کسب فضائل معنوی از طریق دست و پنجه نرم کردن با شرور است که به پرورش روح او می انجامد. یکی از مهم ترین لوازم تحقق این هدف، وجود اختیار است که از جانب خداوند به انسان اعطا شده است. البته هیک باور دارد که تحقق کامل این امر، در جهان بعد از مرگ است. گریفین معتقد است که شر در جهان، ناشی از خیرخواهی (خلاقیت) خداوند است. زیرا، این هدف خداوند متضمن این است که او موجودات جهان را به سمت تجربه ارزش های برتر و مهیج بر انگیزد. در غیر این صورت، جهان عاری از بداعت و در نتیجه مبتذل خواهد بود. اما از آن جایی که قدرت این موجودات یخصوص انسان ذاتی است، آن ها می توانند در مقابل هدف خداوند مخالفت و مقاومت ورزند که موجب پیدایش شر در جهان می شود. گریفین نیز غلبه نهایی خیر بر شر توسط خدا را به حیات پسین موکول می کند .
John Hick and David Griffin are philosophers who have dealt with the problem of evil and offered solutions to it. Hick believes that God created man in the beginning of creation, imperfect and immature, But the requirement of human perfection and maturity is the acquisition of spiritual and moral virtues through dealing with evil this leads to the his soul Making. One of the most important tools for achieving this goal is Free will which has been granted to man by God. Of course, Hick believes that the full realization of this is in the afterlife. Griffin believes that evil in the world stems from God's benevolence (creativity) Because, this goal of God guarantees that he That she motivates the creatures of the world to experience superior and exciting values Otherwise, the world will be devoid of heresy and novelty and therefore triviality But since the power of these creatures, including humans, is inherent They can oppose God's purpose This causes evil to appear in the world. Griffin also postpones the final victory of good over evil by God into the afterlife.
خلاصه ماشینی:
هيک به قدرت خداوند معتقد است اما به نظر او خيرخواهي خدا مستلزم اين است که انسان ها مختار باشند و با استفاده از فرايند اختيار خود روح آنها تکامل بيابد.
God, Power and Evil (Louisville: Westminster John Knox Press, 2004), 1941.
7. David Ray Griffin, Evil Revisited (New York: State university of New York press, 1991), 23.
Joh Hick, An Irenaean Theodicy in Encountering Evil: live option in theodicy (Louisville: John Knox press, 2001), 40.
به نظر گريفين ، هر آنچه با قدرت انگيزاننده خداوند که از طريق خلاقيت او انجام ميگيرد و با هدف الهي - هدفي که در قالب عشق پاسخ گويانه او متجلي است - مقابله و مخالفت کند، شر ناشي از ناهماهنگي است ، زيرا مانع اهداف اصلي خداوند در ترغيب موجودات به منظور تجربه ارزش هاي والا ميشوند و به نوعي با 44 .
او بر اين باور نيست که خدا مي تواند در آينده به طور يک جانبه بر شرور، غلبه کند و همه درد و رنج ها را جبران کند يا پاداش هاي بهشتي را در زندگي بعد از مرگ ، به آنها اعطا کند، بلکه به نظر گريفين ، اين آموزه متضمن خدايي با زمان طولاني تر، براي تأثير تدريجي اما با قدرت دائمي و مستمر بر موجودات در دستيابي به هدف الهي خير برتر است .
خلاقيت خداي گريفين هم نمي تواند تضمين کند که هدف او در اين جهان محقق ميشود، زيرا موجودات با به کارگيري قدرت ذاتي و خلاقيت خود، در برابر خدا مخالفت ميورزند در نتيجه او هم به حيات پس از مرگ و تجربه همه امور در خداوند متوسل ميشود.