چکیده:
صنعت خودرو در ایران که عمری بازگشتپذیر به پیش از انقلاب 1357 دارد، اکنون بخشی پرابلماتیک از اقتصاد کشور شده است. این عرصه که در انحصار دولت و مقررات دولتی است، موجد تولید کالاهایی گشته گران، نابهرهمند از جدیدترین فناوریها، ناامن، غیرقابل رقابت با نمونههای خارجی، آلودهساز محیطزیست، پر مصرف در انرژی و بنابراین آسیبزننده به منابع انرژی کشور و ... با این حال، چشمانداز تغییر در این بخش دیده نمیشود و سیاستگذار مایل به ادامه وضع ناکارآمد موجود است. چنانچه منطق وجودی دولت خدمت به شهروندان باشد که باید چنین باشد، به نظر، شهروندان از اقدامات دولت در این حوزه در نارضایتی هستند و البته نارضایتی برای هر دولتی به انحاء گوناگون معضلآفرین خواهد بود. ما در این مقاله برآنیم تا بدو سخنی در این باب داشته باشیم، از ابعاد مساله، چه این حوزه را مسالهدار میدانیم، پرده برداریم و سپس بحثی در باب رهیافتی نو در مطالعات سیاستگذاری یا اقدام عمومی داشته باشیم که میتواند راهنمایی برای مطالعات در این زمینه و زمینههای مشابه باشد. این رهیافت، رهیافت جامعهشناسی-تاریخ است، رهیافتی در تمایز آشکار با جامعهشناسی تاریخی و بنایافته در فرانسه از دهه 1990 بدین سو.
The purpose of this paper is to analyze the Iranian automobile industry from the perspective of public policy studies. This industry came under the domination of the public sector following the Iranian Revolution of 1979. It is also an industry that does not obtain the satisfaction of Iranian consumers for various reasons: high prices, low quality, insecurity, etc. However, the government does not want this monopoly to be broken. The socio-history approach to public action, we believe, will help us to propose an appropriate framework of study for this case. Therefore, we discuss the outlines of this approach and show its usefulness for this kind of study. This work has an introductory value and developments will be elaborated in future articles.