خلاصه ماشینی:
"* وا ماندهام در چارراه مرکزی شهر ثقل جهان کجاست؟ آنک ورای جاذبهء سرکش زمین با من بگو ای جاذبهء آسمان کجاست؟ آذر 78-تهران (*)ماشین آبی شمران افسوس آمدنی نیست (طاهره صفارزاده) *محمد باقر کلاهی اهری لیلة القدر یا علی ای جام اشک و جام خون یا علی ای موج صهبای جنون ناخدای باده و دریاستی نوح این شبهای بیفرداستی کوفه بودهست و تنور پیرزن پیرمردی با قضا شمشیر زن مردمانی سخرهزن بر آسمان آسمانی منزوی از مردمان اخترانی دیده رنج روح را دیده شبها التهاب نوح را دیده مردی را به کشتی ساختن کشتی اندر بحر حق انداختن بر سر طوفان نشستن بو العجب بو العجب بین الجمادی و الرجب آن رجبزادی که رمضان را شکست تیغ او با فرق رمضان داد دست دیده در آیینهء معکوس،ما لیلة القدری و صد افسوس،ما نوحی اما کشتی از آه یتیم بادبان از بوریا و از ادیم یا علی ای بوریا رفتار پیر ای امیر و ای فتی و ای فقیر ای علی!ای نام تو خشک و ترم همچو مرغان بر عطایت میپرم پرکشیده رفته تا شهر نجف همچو ماهی رفته تا بحر نجف این نجف در عرش،امکان یافتهست آبوگل در مقبرش جان یافتهست ای دل من تختهبند آن تراب تختهبند آن حضور مستطاب هست فردوس رضا آبوگلم رفته سوی مرتضی جانودلم جانودل امشب زمن معذور گشت رفت و سیری کرد و از من دور گشت رفت آنجا تا صراط المستقیم یک نفس تن زد از این جسم رجیم فالق الاصباح آمد از یقین شهپر افلاک،جبریل امین ای عجب این ذره و اشراق بحر تا کجاها تا مقام الف شهر لیلة القدر است و خیر الف شهر هفت کوکب،هفت وادی،هفت بحر سندباد روح از تن دور گشت واله مضراب آن سنتور گشت (به تصویر صفحه مراجعه شود) *مجید زمانی اصل حرفی با تی."