چکیده:
در دانشها هر اصطلاحی هویتی برای خود دارد که در فرایند تاریخ شکل میگیرد. از این رهگذر، اصطلاح علمی نیز بسان یک موجود، تولد، رشد و گاهی مرگ را تجربه میکند. مطلقه عامه بهعنوان یکی از اصطلاحات منطق موجهات، تطور و تغییر مفهومی را در طول تاریخ منطق از سر گذرانده است. مسلمانان ازجمله وارثان جدی ارسطو که منطق موجهات را گسترش دادهاند، مطلقه عامه را در قلمرو اندیشه خود پرورده و آثار آن را بررسی کردهاند. این پژوهش، تطور تاریخی مطلقه عامه را در این قلمرو، بررسی و گزارش میکند. روش پژوهش توصیفی است و نتیجه آن است که میان منطقدانان مسلمان، هم در مفهومشناسی و هم در طبقهبندی مطلقه عامه اختلاف وجود دارد.
In science, every term has an identity that is formed in the course of history. In this process, a scientific term is a being that experiences birth, growth, and sometimes death. As one of the terms of the modal logic, the general absolute has undergone a conceptual evolution and change throughout the history of logic. Among the ardent successors of Aristotle are the Muslims who developed the modal logic and the general absolute in their realm of thought and studied its effects. This study examines and reports the historical evolution of the general absolute in this realm. The research method is descriptive and the results show that the Muslim logicians disagree in both the semantics and the classification of the general absolute.
خلاصه ماشینی:
در این کتاب نام «/» 1 برای قضیهای ساده بهکار میرود که از سه عنصر موضوع، محمول و رابطه ترکیب یافته است؛ در مقابل دو قضیه ضروریه و ممکنه که به جز عناصر سهگانه پیشین، عنصر جهت نیز به آنها افزوده شده است (ارسطو، درباره قياس، 25آ، س1).
آنان در شرح سخن ارسطو که گزاره را به مطلقه، ضروریه و ممکنه تقسیم میکند، مطلقه را موجههای زمانی میدانند که به فعلیت و ثبوت یک رخداد عینی در یکی از دو زمان حال یا گذشته دلالت میکند: ممکن آن است که اکنون موجود نیست و آماده است در هر وقتی از آینده که پیش میآید باشد یا نباشد.
چنانکه اشاره شد، شش تفسیر را میتوان به ابنسینا نسبت داد که از این میان، سه مورد نخست را خود او گزارش و بررسی کرده است و تفسیر چهارم از گزارش سهروردی برداشت شده است و دوتفسیر آخر برداشت نویسنده از گزارش ابنسیناست: تفسیر اول: قضیهای که صرفاً به فعلیت و ثبوت محمول بر موضوع دلالت میکند؛ مانند: «هر شخصی که سیگار میکشد سرفه میکند».
به گزارش وی، برخی در مخالفت با ابنسینا برآنند که مطلقه عامه چنان نیست که بر فعلیت دلالت کرده و ذاتاً هیچ جهتی اقتضا نکند و بهسبب این ویژگی، هر جهتی را بپذیرد؛ خواه ضرورت باشد یا دوام و یا فعلیتِ در یک وقت، بلکه هرگاه گفته شود «هر ج ب است» و جهت آن آشکار نباشد، مقتضی آن است که «ب» بر «ج» صادق باشد مادام که «ج» وجود دارد.