چکیده:
سرطان نهتنها زندگی بیمار بلکه زندگی خانواده و بهویژه همسر را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان زوجی مبتنی بر ذهنآگاهی، برای بهبود حس انسجام و رضایت زناشویی مراقب بیمار مبتلا به سرطان پروستات بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون همراه با پیگیری سهماهه بود. در این مطالعه، 63 زوج بیمار مبتلا به سرطان و مراقب او (همسر) که به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه میکردند، داوطلبانه شرکت کردند. آنها بهطور تصادفی به دو گروه مداخله و لیست انتظار تقسیم شدند. برنامۀ مداخلۀ ششجلسهای برای آنها اجرا شد. در این پژوهش، پرسشنامههای حس انسجام آنتونوسکی و رضایت زناشویی انریچ به کار گرفته شد. یافتهها نشان داد که زوجدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، بهطور معناداری برای تقویت حس انسجام و افزایش رضایت زناشویی زنانی که از همسر مبتلا به سرطان خود مراقبت میکنند، اثربخش بوده است. با توجه به نتایج پژوهش میتوان بیان کرد که مداخلههایی که نیازهای برآوردهنشدۀ مراقب بیمار را مورد توجه قرار دهد، میتواند توانمندی آنها را برای ادامۀ مسیر بیشتر سازد.
Cancer not only affects the patient's life but also changes the function of the family, especially the spouse as a caregiver. The aim of this article is to determine the effectiveness of couple therapy based on mindfulness for improving the sense of coherence and marital satisfaction in caregivers of patients suffering from prostate cancer. The method of this study was quasi-experimental within the framework of a pretest, posttest, follow-up (PPF) design. In this study, 63 couples of cancer patients and their caregiver from the Shohada Tajrish Hospital volunteered to participate in the study. The six session protocol was conducted. In this research, Antonovsky's Sense of Coherence Scale and Enrich marital satisfaction questionnaire were used. Findings showed that couple therapy based on mindfulness significantly improved the sense of cohesion and increased marital satisfaction in women who care for their husbands. According to the results of the study, it can be argued that interventions concentrate on unmet needs of caregivers can enable them to carry on.
خلاصه ماشینی:
هدف از انجام اين پژوهش ، تعيين ميزان اثربخشي درمان زوجي مبتني بر ذهن آگاهي، براي بهبود حس انسجام و رضايت زناشويي مراقب بيمار مبتلا به سرطان پروستات بود.
هينز و همکاران (٢٠٢٣) در پژوهش خود آشکار کردند که در بيماران مبتلا به سرطان و مراقب آن ها، در صورتي که منابع شخصي کمي براي مقابله با بيماري داشتند، حس انسجام ادراک شده کمتر بود.
در سال هاي اخير استفاده از درمان هاي روان شناختي الکترونيک براي بهبود کيفيت زندگي زوج بيمار ـ مراقب متداول شده ، اما نتايج متاآناليز نشان داده اگرچه اين درمان ها افسردگي را در بيماران کاهش داده و کيفيت زندگي آن ها را بهبود بخشيده ، تأثيري بر بار مراقبت از بيمار و بهبود وضعيت مراقب نداشته است (لي و همکاران ، ٢٠٢٢).
در اين پژوهش ، آموزش آرامش ورزي و مراقبه ، تصويرسازي ذهني زوجي ، يادآوري خاطرات مشترک گذشته ، موقعيت هاي فراموش شده ، مانند سالگرد ازدواج ، جهت دهي ارزش ها، انعطاف پذيري روان شناختي ، تنظيم و تعهد به برنامۀ شخصي روزانه و حل مسئله بر اساس ارزش ها و اهداف ، راهي براي تقويت رضايت زناشويي و انسجام دروني مراقب و بيمار فراهم مي سازد.
هدف اين پژوهش ، اثر زوج درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر رضايت زناشويي و حس انسجام مراقب و بيمار مبتلا به سرطان بود.
The effectiveness of e-Health interventions on caregiver burden, depression, and quality of life in informal caregivers of patients with cancer: A systematic review and meta-analysis of randomized controlled trials.