چکیده:
پس از انقلاب ادبی نیما، جریانها و شاخههای متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحلهها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی دربارۀ آنها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزة جریانشناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آنها و مقایسة دایرة مطالعات نویسندگان هر کدام، به درک غثّ و سمین آثار چاپ شده، کمک خواهد کرد. در این مقاله که به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و به شکل مقایسۀ آثار، تدوین شده است، سعی کردهایم کتابهای حوزۀ جریانشناسی شعر را به نقد بگذاریم و هر یک از کتابها را در مقایسه با یکدیگر و نیز در بررسی تحلیلی هر جریان، بسنجیم. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تکاپوها در تبیین تحولات شعر معاصر، اگرچه بسیار سودمند بوده است، در بعضی از آنها اشکالات اساسی دیده میشود. بسیاری از مطالعات جریانشناسی، در حد گزارهای توضیحی از یک جریان شعری تقلیل پیدا کرده است و در بهترین حالت برخی از منتقدین به نقد شعر و تفسیر جریانهای شعری پرداختهاند. فقدان معیار و ملاک مشخص در دسته بندی شاعران در جریانها و حتی نام گذاری جریانها و عدم دسته بندی زمانی شفاف برای سبک شعری معاصر، موجب آشفتگی در بعضی از تقسیم بندیها شده است.
After the literary revolution of Nima, numerous currents were born from Nimai's poetry and it merged with the currents and literary schools of the West and became popular. Following this, many studies and critiques were made about these poetic currents Due to the large number of available resources in the currentology of contemporary poetry Reviewing and comparing them will help us figure out which one is better In this article, we tried to critique these currentologys, and compare each of these books in comparison with each other and in the analytical review of each stream. The results show that the attempts to explain the evolution of contemporary poetry, although very useful, but in some of them there are fundamental drawbacks. Many of the critiques have been mere descriptions of a poetic current and At best, some critics have criticized poetry and interpreted poetic currents. The lack of a clear criterion in the classification of poets in the currents and even the naming of the currents and the lack of a clear time category for the contemporary poetic style, has caused confusion in some divisions.
خلاصه ماشینی:
١٨٤ زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز، سال ٧٥، شماره ٢٤٦، پاییز و زمستان ١٤٠١، ص ٢١٢-١٨١ - رضایی (١٣٩٣) در مقاله ای با عنوان «نقدی بر کتاب با چراغ و آینه » به نقد این کتاب میپردازد که خود اثری انتقادی از شفیعی کدکنی در بررسی تأثیر ترجمۀ ادبیات جهان بر شعر معاصر فارسی است .
محمدرضا روزبه هم در کتاب ادبیات معاصر ایران (شعر)، ادوار شعر معاصر را به دو بخش کلی دورة تجدد (مشروطه ) و دورة نوگرایی تقسیم ١٨٨ زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز، سال ٧٥، شماره ٢٤٦، پاییز و زمستان ١٤٠١، ص ٢١٢-١٨١ کرده و بخش نوگرایی را در دو شاخۀ عصر پهلوی و عصر انقلاب تبیین نموده است اما در توضیح قسمت عصر انقلاب ، اثری از شاعران و جریان های شعری پس از دهۀ هفتاد دیده نمیشود.
این پژوهشگر با آن که در پیشگفتار کتاب خود نوشتۀ خود را پیوسته - گسسته نامیده است به گونه ایکه میتوان آن ها را با هم یا جدا از هم مطالعه کرد (تسلیمی، ١٩٨ زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز، سال ٧٥، شماره ٢٤٦، پاییز و زمستان ١٤٠١، ص ٢١٢-١٨١ ١٣٨٣: ١١) اما به صورت کاملاً روش مند و ساختاری، اغلب جریان های مهم شعر نو را بررسی کرده است .