چکیده:
در این نوشتار که با روش کتابخانهای و بهصورت تحلیلی صورت گرفته است، هدف، بررسی دقیقتر پدیده تلقین، بهویژه در بعد منفی آن و شناخت عناصری است که از دیدگاه قرآن و روانشناسی در بعضی افراد موجب تلقین میگردد. در حقیقت این سوال مطرح است که چه عواملی در ایجاد تلقین در افراد نقش ایفا میکنند و آیا تلقین به خودی خود پدیدهای منفی است یا مثبت؟ این عناصر عبارتند از: تقدیرگرائی و بخت و اقبال که در آن فرد هرگونه شکست یا موفقیت را به امور ماورائی و طبیعی نسبت میدهد و اراده و نقش خود را بیهوده تلقی میکند. خواب و تخیل و هیپنوتیزم، که به نوعی تلقین هستند، ولی نباید از آنها برای اغفال و فریب مردم استفاده گردد. تسکین آلام که در آن برخی افراد در رویارویی با پیشامدهای سخت و وقایع، بهجای روآوردن به علم و منطق، به تسکین روان خود باخرافات میپردازند. تفال بهجای تشخیص که در آن افراد در برابر وضعیت عدم قطعیت سعی میکنند با کمترین وقت وهزینه، بهترین تصمیم را بگیرند، لذا به فالگیری و پیشگوئی و... رو میآورند. مکانیسم فرافکنی که در این مورد نیز افراد سعی میکنند فرایندهای ذهنی خود را که اندیشیدن به آنها نوعی احساس نامطلوب برایشان ایجاد میکند به دیگر چیزها نسبت دهند. دستاورد این تحقیق نشان داد که قدرت این تلقینات بیش از هرچیز بستگی دارد به مقدار تاثیرپذیری و اختیار خود فرد؛ هر میزان که ذهن و روان فرد پذیرای اینگونه القائات باشد، زندگی او بیشتر تحت تاثیر این پدیده شکل میگیرد. حال اگر این تلقین موجب پیشرفت و موفقیت در امری نیکو شود، تلقین مثبت و تحسین شده و اگرموجب پریشانی و رکود احوال وزندگی گردد تلقین منفی و نهی شده محسوب میگردد. چه از دیدگاه دین و قرآن و چه از دیدگاه روانشناسی.
In this article, which was done with a library method and in an analytical way, the goal is to examine the phenomenon of indoctrination more closely, especially in its negative aspect, and to know the elements that cause indoctrination in some people from the perspective of the Quran and psychology. In fact, the question is, what factors play a role in creating indoctrination in people, and is indoctrination itself a negative or positive phenomenon? These elements are fatalism and luck, in which a person attributes any failure or success to supernatural and natural affairs and considers his/her will and role as futile. Dreams, imagination and hypnosis, are considered a kind of indoctrination, but they should not be used to deceive people. Pain relief, in which some people, in the face of difficult events, instead of relying on science and logic, use superstitions to soothe their psyche. Instead of diagnosis, in which people try to make the best decision with the least amount of time and cost in the face of uncertainty, they turn to augur and prediction, etc. The projection mechanism, in this case too, people try to attribute their mental processes, which make them feel unpleasant when thinking about them, to other things. The result of this research showed that the power of these insinuations depends more than anything on the amount of influence and discretion of the individual; The more a person’s mind and psyche is receptive to such inductions, the more his life will be influenced by this phenomenon. Now, if this indoctrination leads to progress and success in a good matter, it is considered a positive and praised indoctrination, and if it causes distress and stagnation in life, it is considered a negative and forbidden indoctrination; either from the point of view of religion and the Quran or from the point of view of psychology
خلاصه ماشینی:
عوامل روان شناختی زمینه ساز تلقین در تفسیر نمونه و فی ظلال القرآن 1 مهدی فراهانی 2 جعفر تابان 3 سیدکریم خوب بین خوش نظر 4 چکیده در این نوشتار که با روش کتابخانهای و بهصورت تحلیلی صورت گرفته است، هدف، بررسی دقیقتر پدیده تلقین، بهویژه در بُعد منفی آن و شناخت عناصری است که از دیدگاه قرآن و روانشناسی در بعضی افراد موجب تلقین میگردد.
به همین نحو تلقین مثبت نیز ایفای نقش میکند؛ اما تلقینات مثبت ازآنرو که موجب پیشرفت و تکاپو میشود، همواره مورد تأیید بزرگان اسلام بوده است، بهمانند این جمله امام علی (ع) که میفرمایند: «اگر بردبار نیستی، خود را همانند بردباران نما؛ زیرا بسیار اندک هستند کسانی که خود را به گروهی همانند میکنند و یکی از آنان نمیشوند» (شریف رضی، نهج البلاغه، 1414: کلمات قصار، 207)؛ ولی از تلقینات منفی که موجب خمودگی روحِ افراد میگردد، بهشدت نهی شده است.
درباره قداست بنای مساجد هم، احادیث فروانی از طریق اهل بیت (ع) و اهل سنت رسیده است که اهمیت فوقالعاده این اماکن را نشان میدهد، ولی اگر همین مکان مقّدس، برای ضرر زدن به مسلمانان و اسلام به کار گرفته شود (مانند مسجد ضرار)، حکم به تخریب آن داده میشود (مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، 1371: 7/ 387).