خلاصه ماشینی:
"و اما مؤلفههای اصلی شعر مفهومی عبارتاند از: 1ـ محوریت معنا و مفهوم در شعر 2ـ دوری از تجمل زبانی و فخامت کلامی 3ـ نزدیکی به زبان گفتار و طبیعت صمیمی زبان 4ـ حرکت از ذهنیت به سمت عینیت 5ـ پیوند با مردم، زندگی و اجتماع 6ـ مخاطباندیشی شعر مفهومی: شکل بیرونی، شکل درونی و اما قبل از پرداختن به مؤلفههای شعر مفهومی، ضروری است ـ برای رفع هر گونه ابهام ـ بحثی اجمالی در مورد شکل بیرونی و شکل درونی این گونة ادبی داشته باشیم.
شعری خلافآمد رفتارهای مرسوم ادبی و از آنجا که گفتهاند: هر چه خلافآمد عادت بود قافلهسالار سعادت بود برای قضاوت در مورد شعر دهة هفتاد باید با احتیاط رفتار کرد، چرا که مطلقنگری و جزماندیشی نسبت به این جریان ادبی، نه تنها گرهی از ادبیات معاصر ما نمیگشاید، بلکه راه را بر نقد اصولی آن نیز میبندد.
برای مثال نمونههایی از شعرهای احمدرضا احمدی، سیدعلی صالحی، بیژن جلالی، عمران صلاحی، فرشتة ساری و حتی شاعران غزلپردازی همچون حسین منزوی، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی، قیصر امینپور و بسیاری دیگر از شاعران جوان معاصر در قالب این شیوه میگنجد، چرا که زبان شعر مفهومی به لحن طبیعی گفتار و گویش مردم کوچه و بازار بسیار نزدیک است.
شعر مفهومی شعری است از جنس زمان، شعری زلال، ساده، بیپیرایه، صمیمی، بیادعا و سرشار از صدای روشن مردم، و اگر ما بر این اعتقاد و باوریم که شعر باید رنگ زمانه را بگیرد و مردمی شود، این شعر میتواند بهعنوان پیشنهادهای منطقی، اندیشیده و راهگشا برای برونرفت شعر معاصر از گرداب بحران مخاطب قلمداد شود تا مردم همچون هوای تازه، ریههای خود را ـ با یک نفس عمیق ـ از لطافت زندگیبخش آن پر کنند."