چکیده:
گذشته های دور روابط فرهنگی و تعلقات تاریخی و فرهنگی و اجتماعی میان دو ملت برادر و مسلمان ایران و پاکستان همواره وجود داشته است. این حقیقت برهمهی تاریخ نگاران و پژوهشگران روشن است که ورود و نفوذ اسلام به شبه قاره از راه سر زمین سند( واقع در پاکستان کنونی) صورت گرفت و از آنجا که اغلب صوفیان از همین مسیر به این منطقه وارد می شدند و در شهرهای بزرگ میان راه مستقر و به توسعه تصوف و فرهنگ و زبان پارسی همت می گماشتند. مولتان در پاکستان یکی از مهمترین این مراکز بود که دویست سال مهمترین مهد آموزش و توسعه زبان و ادب پارسی بهشمار می رفت. زبان پارسی، زبان ارتباطات و تبادلات فکری و فرهنگی بین ایران و شبه قاره هند از مسیر سرزمین پهناور و ادب خیر سند بود. در شبه قاره و عصر گورکانیان، طلائی ترین دوره گسترش و باروری زبان و ادب پارسی محسوب شود. به خاطر تسلط سلسله های مسلمان ایرانی و حضور ادیبان و حکیمان پارسی زبان در گوشه گوشهی این منطقه، ارتباط بین زبان های ایرانی و شبه قاره بیشتر گردید و بدین طریق زبان فارسی قرن ها زبان رسمی سر زمین شبه قاره (پاکستان و هند) گردید و نفوذ این زبان و فرهنگ باعث شد که زبان های محلی شبه قاره (بهخصوص مناطق گسترده پاکستان کنونی) عناصری را از زبان پارسی به عاریت بگیرند. همچنین گروهی از حکیمان و عارفان و شاعران اصیل ایرانی و فارسی زبان بودند که کلام شان بر زبان و فرهنگ و دین این منطقه نفوذ و رسوخ شدیدی گذاشت که یکی از سرآمدان و ناموران آنان حکیم ابو القاسم فردوسی و اثر بزرگ او شاهنامه می باشد علاوه براین، تاثیر و نفوذ زبان های ایران باستان را می توان بر زبان های مجلی شبه قاره هند و پاکستان بسیار واضح و آشکار دید. دراین مقاله کوشیده ایم تا تصویری گویا از این روند تاریخی ارائه دهیم.
From decades, the two neighbouring countries of Pakistan and Iran have had historical, cultural and social ties and the Muslims of both these states are very much in harmony. It is evident to all historians and intellectuals that Islam entered the subcontinent through River Indus (at in present day Pakistan). From there, the first Sufi saints arrived in the region and established their centres within larger cities, which led to the expansion of Sufism and Mysticism. The Pakistani city of Multan is one such city that has played a vital role in the expansion of Persian language as well as Literature over the past two centuries. Learning a new language requires practice so that it can be understood, written and spoken properly other than only knowing the grammatical structures of it. In order to learn a language better, it is essential to listen and write it more, and to understand it with keenness and concentration. Language can be an important source of strengthening ties between any two countries. Persian language has been monumental in cultural and intellectual exchange between the Indian Subcontinent and Iran. The Mughal era in the subcontinent is considered to be the golden age of the advent and expansion of Persian language and literature in the region. Due to the Iranian Muslims, writers and scholars the relationship between Persian and Hindi languages was strengthened in all corners of the region. The development and expansion of the Persian language resulted in its influence over the languages of the subcontinent. These regional languages borrowed many words from the Persian language which till date have not been changed. Similarly, the works of the Persian language scholars, Sufis and poets left a profound effect on the language, literature and culture of the Indian subcontinent. One of these is the renowned Hakim Abu Al-Qasim Ferdowsi who penned down the magnificent Shahnameh. Also the historical stories of Iran have impacted the languages of the Indian subcontinent very visibly. This research article highlights this phenomenon.
خلاصه ماشینی:
این حقیقت برهمهی تاریخ نگاران و پژوهشگران روشن است که ورود و نفوذ اسلام به شبه قاره از راه سر زمین سند( واقع در پاکستان کنونی) صورت گرفت و از آنجا که اغلب صوفیان از همین مسیر به این منطقه وارد می شدند و در شهرهای بزرگ میان راه مستقر و به توسعه تصوف و فرهنگ و زبان پارسی همت می گماشتند.
ھمچنین گروهی از حکیمان و عارفان و شاعران اصیل ایرانی و فارسی زبان بودند که کلام شان بر زبان و فرهنگ و دین این منطقه نفوذ و رسوخ شدیدی گذاشت که یکی از سرآمدان و ناموران آنان حکیم ابو القاسم فردوسی و اثر بزرگ او شاهنامه می باشد علاوه براین، تاثیر و نفوذ زبان های ایران باستان را می توان بر زبان های مجلی شبه قاره هند و پاکستان بسیار واضح و آشکار دید.
با تشکیل حکومت ھای ھخامنشی و اشکانی و ساسانی پیوندھای زبانی و فرھنگی میان این دو ملت ادامہ یافت : و بعد از ظہور دین مبین اسلام این پیوندھا گستردہ تر گردید بہ ویژہ از زمان غزنویان روبہ پیشرفت و فزونی نہاد و زبان پارسی در نہ قرن زبان رسمی دربارھای پادشاھان و عوام شبہ قارہ بہ شمار می آمد و با نفوذ انگلیس در این کشور، اندک اندک زبان انگلیسی جای زبان فارسی را گرفت و این میراث مشترک دو ملت در زمانی کمتر از یک قرن، رونق خودرا از دست داد.
زبان فارسی کہ یکی از یادگاران کہن میراث فرھنگی ایران و شبہ قارہ است، در اصل از یک ریشہ ی بسیار قدیمی بہ نام زبان ھای ھند و اروپایی منشعب شدہ است.